ما همیشه و فقط درگیریم
اوه نه ببخشید
من همیشه درگیرم
سر یه دوراهی بزرگتر از مال یوسفآباد
دو راهی معروفه، درست بود؟ نبود؟
نه تا حد تردید مداوم
ولی انقدر که آسایشم رو بگیره
ترس از خطا؟
از وقت کشی؟
از چی نمیدونم
هرچی هست با بالا رفتن اعداد سجلداحوالم فزونی یافته
و پر واضح که در قدیم نبوده
یعنی تا وقتی همگی خام و بیتجربه بودیم، سربزرگی داشتیم
فکر میکردیم کافیه یارو مچ پامون رو ول کنه
یه یارویی که همیشه دم دست ذهن هست که مانع تمام رسیدنها باشه
وگر نه که جمیعن گشت همه اول رسیدیم بعد گم شدیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر