۱۳۹۳ اسفند ۲۹, جمعه

بدرود سیزده نود سه



   
بالاخره کارهای روز آخر به اتمام رسید و منتظر نشستیم این سال جدید 
پر خیر و برکت رو بیارن تحویل‌ بدن
تا غروب وسط مطبخ از این‌ور به اون‌ور رفتم و عاقبت کار طبخ شیرینی‌های نوروزی تمام شد
البته مال من
بانو والده داستان جدا داره
شیرینی‌هایی که من بردم یه‌گوشه‌ی میز کنار اتاق جا بشه
خودش کلی خرید کرده بود
خانم والده بودن یعنی همین چیزها دیگه
القصه که ماهم دختر خوب خانم والده بودیم و یک ظرف گل‌سرخی قدیمی، عیدانه گرفتم
یکی
یک دونه
نه سرویس




عاشق چینی مسعود‌ و گل‌سرخ‌های کودکی‌ام
فنجان شیر، فنجان چای، فنجان قهوه
مرا به یاد پدر می‌اندازه
تا یادم هست چینی‌ خونه‌های پدر یا گندمی بود یا گل‌سرخی
تفرش گندمی
تهران گل‌سرخی
یاد تفرش هم به‌خیر
سال قطع نامه، عید هنگام با ایل و تبار اون‌جا بودیم
واقعن که در این فصل تفرش دیدن داره
اون موقع بیشتر فیلم می‌گرفتم تا عکس
کلی از اون سفر فیلم دارم که آدم رو به حیرت وا می داره
توی گردنه
برف، یخبندون، سرما 
هر چه به شهر نزدیک می‌شدی از حجم برف و زمستان کم می‌شه و به درختان پر از شکوفه‌ی معملون بادام خیابان‌ها می‌رسی
البته من این تفرش الان رو دوست ندارم
تفرش زمانی تفرش بود که همه باغ و خانه‌های سنتی بود



البته،  زمانی رو هم به‌یاد دارم که کل تفرش دو محله بود 
فم و ترخوران
همه برق نداشتن
برق باغ فم هم شخصی بود و در میان باغ ملی، مثل جواهر می‌درخشید

اما تا از فم بری به سمت ترخوران از وسط ردیف شکوفه‌ها می‌گذشتی
هوای بارانی و آسمانی فیروزه‌ای
و من چهار فصل ویوالدی می‌شنیدم و فیلم می‌گرفتم
خلاصه که دیگه تفرش فقط جایگاه پدر و برای من دوست داشتنی نیست


راستی ته سالی یادی هم از ایشان کنیم
که اگر بود نمی‌دونم تا حالا ترد شده بودم؟
یا خودم برای خودم یه دختر خوب و خانم و تمام عیار می‌شدم که پدر دوست می داشت
ولی نه گمانم 
اما
پدر
بابت تمام آسایش و افتخاری که از ولد تو بدن برایم به ارث گذاشتی
از شما بی‌حد و هر شب و هر روز قدردانم




 و اما شب عید است و عطر سبزی پلو  
عطر گشنیز و سیر
این همان ساعتی‌ست که دیگه کاری ندارم و با خیال راحت شام خوردم
دلم می‌خواد تمام و کمال خداحافظی کنم، از سال در اتمام
خوب بودی
خیلی خوب
در تو زیستم
خندیدم
آموختم
قد کشیدم
از تمام ساعاتش بهره بردم
سال هزار سیصد و نود سه که هرگز در عمر من تکرار نخواهی شد
بدرود

و تشکر از همه‌ی اون‌هایی که به این‌جا می‌آن و در حد آی‌پی های ثابت هستید
چه بشناسم یا نه
همین‌که می دانم کسی هست که مرا در این‌جا می‌شنوه
به ذوق می‌ام و می نویسم
سپاس گذار تمام نعمات سال رفته‌ام
بدرود سیزده نود سه








۲ نظر:

  1. آرزوی سلامتی جسم وجان در سال جدید. سال ن. مبارکا باشه.

    پاسخحذف
  2. در این سال تازه
    با آرامش و رضایت قلبی به هر چه نیازمندی دست‌یابی،
    سال نو به تو و ناهید و جوجه‌ها فرخ بادا

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...