واقعا که بازکردن صفحات گوگل شرم آور شده
همهاش فیلتر شده
دیگه نمیدونم چی مونده؟
خوابم نمیآد که خوابم ببره
نه که بهخاطر گوگل . همین طوری. از درد بیعشقی
حالا تا صبح همینطور کلافهام و ادامة داستان که میشه صبح قدیما تمام بلایای دنیا هم که سرم میآمد
یک دندة تختی داشتم از جنس عشق که فضایی خالی برای افکار ناراحت کننده نمیذاشت
حالا که نه دلی مونده و نه باوری به پسران آدم، تا دلت بخواد
حال خرابی و دلنازکیست
از معجزات عشق که
همة فضای ذهنی و محیط تو رو پر میکنه که
وقت و جای خالی برای فکر به موضوعات ناراحت کننده نداری
نه که خدایی نکرده فکر کنی میخوام بگم عشق مخدریست برای فراموشی دردها
اما کی بدش میآد، بدون مواد و آرام بخش و ...... بتونه به آرامش برسه
در نتیجه بهترین راه برای نجات از این اوضاع موجود، قصد عاشقیست
مثل امشب که قصد کردم انقدر بیدار بمونم که وقتی میخوابم
آمدن روز و زندگی را
تا مدتی نزدیک به ظهر نشنوم و نبینم
یعنی یهجورایی مثل قدیم از هوش برم
اگه بدونی چقدر دلم برای یه خواب هفت هشت ساعتی لک زده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر