۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

زاویة دوربین



این عکس ، ساختمان مرکزی بانک ملت در خیابان طالقانی‌ست
البته از دید بالکنی ما این‌طور ضایع نیست
اما اگر لنز رو بیاری نزدیک و همه تصاویر اطراف را هم در کادر جا بدی
منظرة زشتی برابرت داری، پر از آنتن ماهواره و کولر
و برجی سیاه
اما تصمیم ؛ قطع ارتباط با زشتی‌های اطراف بود که
نسترن ها را به این‌جا آورد
این ساختمان هرگز نمی‌تونه خبر داشته باشه از زاویه‌ای ، وسط یک بغل نسترن آبشار طلا و از سویی
بغل به بغل نسترن‌های صورتی و معطر دیده می‌شه
اتفاقی برای تک به تک ما هر روز می‌افته
از زیبایی خود و جهان مان از منظر دیگ
ران ناآگاهیم و در حسرت زندگی بیرونی‌ها
آه می کشیم
آه
آهی بلند می‌کشیم
و حتا خبر نداره چه ستون سیاه و زشتی‌ست که سینة پایتخت را شکاف داده
من که سهم خودم را از هستی می‌گیرم
سعی می‌کنم تصاویر محیط را از هر چه که هست
به بهترینی که دوست دارم نزدیک کنم
وگرنه ه
یچ درختچه‌ای نمی‌تونه با پای مبارک تا طبقه پنجم بیاد بالا
مگر اراده و قصد من برای خریدن و فرمان آوردنش به بالا
پس اگه خودمون رو لوس نکنیم این ظاهر زشت و کثیف پایتخت را هم می‌شه زیبا کرد
چه به چهار وجب محیط زندگی
فقط یه چوکه عشق کسری‌ست
که مام هم‌چنان به امید آخر هفته نشستیم تا یار سپید اسب از فرق آسمون بیاد
و با هم در بالکنی و کنار ساختمان بانک
چای احمد عطری بنوشیم
موزیک
وش بدیم
و به ریش تنهایی‌های پشت سر بخندیم
و ما بقی ماندة راه



زندگی کنیم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...