۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

آدم تنها



آدم تنها
فرق نمی‌کنه، کویر باشه، بیابون یا غار و بالای درخت
هر جا که باشه برای دوام و حیاتش چاره‌ای جز این نداره که وارد تجسم و حتا اگر راه داد توهم و تخیل بشه
و این از همان دست عوالمی بود که امروز سیر کردم
تو هم می تونی یه نموره نرمش به ذهنت بدی و با من بیای
فکر کن
اگر ما به زمین محدود نمی‌شدیم
مثلا یک سطح از کجا تا به ناکجایی که همین‌طور امتداد داشت و شاید حتا تا بی‌نهایت
در زمان
البته اگر بخوای خیلی مایه بذاری می‌شه یه‌جورایی تجسمش کرد
مثل زایش در زمان تا بی‌نهایت
حالا
اگر محدود به دانسته‌ها نبودیم
شاید یه‌چی مثل انسان‌های نخستین؟
نه
مثل خودمون ولی همین‌طور دنیا بی‌درو پیکر و حد و مرز بود
اگر تو نمی دونستی بعدش چی و پیمبری هم نیامده بود و حساب و چوب خط گناه و ثواب نبود
اگر امید نبود
یادت باشه بزرگترین امید بشر، خداست
حالا اگر او را هم از تصویرت برداری
و بعد فکر کنی این تنها حقیقت موجودی‌ست که تا حالا ازش بی‌اطلاع بودی
داره می‌شه مثل کابوس نیمه شب؟
ول کن

دکمه ریست را بزن
همه چی دوباره پاک بشه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...