برای شادی روحم باید یهکاری بکنم
لاکردار این اسباب صدسال به این سالها اجازه نمی ده خیلی معجزه کنم
مدل خونه خودش عید گونه است
منم شورش کردم.
جابجایی و انتخاب نورها، رنگها، روایح
هر عطری از عطر نسترن تا عطر عود رو کشیدم به خونه
اوه.
چندتا هم شمع روشن نمودم و لباس خوشگلام هم پوشیدم
گوربابای درک اونی که اگه بود حال هر دو بیشک خیلی عالی بود و هیست
من که هستم، یک چهارم مشکل که حل بشه، بهتر نیست تا هیچی؟
موضوع اصلی جاییست که به طور معمول عادت نداریم
کاری برای احترام به بود و باش خودمون انجام بدیم و نبود جناب از ما بهترون باعث میشه
از همه چیز خودمون رو محروم کنیم
خب ایی چه دردیه؟ من که خودم رو بیشتر دوست دارم تا او
یعنی اصلا چون خودم رو خیلی دوست دارم اینطور مثل اسفند میزنم جلز و ولز
برم یهخورده به خودم برسم و بزک کنم تا ببینیم قدم بعدی چهقدر میبره روی حالمون؟
بخند
اخم نکن
به من میگید بد اخلاق؟
یه نگاه به آینه بنداز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر