۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

فال بد





وای خدا جون قربون صبرت که تمومی نداره و ما در شرف اتمامیم
یعنی شماهم می‌خوای همین‌جوری به روی خودت نیاری؟
نه که فکر کردی ما ایوبیم؟
قربونت. او که اسمش ایوب بود و ده جدش این‌کاره بود
اگر شما را به راه حالش رو نمی‌گرفتی، اصولا افت پیامبری بود
باز ایوب یه چی کرد که اسمش به تاریخ بمونه، ما که نه از آل‌عمرانیم و نه دیگر وابستگان
به گفتة بروبچ دارو دستة شما، ختم رسول آمد و قرار نیست پیغمبری بیاد
خب شکر که تکلیف پیامبری پیدا شد.
ما قرار نیست چیزی جز خودمون باشیم
البته خودی که در این سال‌ها از پا افتاده
باور کن بچگی با یک بسم‌الله از روی آب رد می‌شدیم
بس‌که دردمون گرفت و زورمون نرسید، همه رو از گردن شما برداشتیم و گفتیم، آقا خودش گفته ما رو در رنج آفریده
حالا نیگا نکن این دنیا خبری نیست
بذار بریم اون دنیا ببین چه حالی می‌ده
واله دروغ‌چرا؟ ما که هم چین‌که شوت شدیم. از هر نوع عاطفه و حس و حال بری شده بودیم
حتا از دخترا
حالا اون دنیا با کدوم وسیله ما قراره به حال و هول بپردازیم ؟ الله اعلم
اوه. عزیزم.
خیلی از حرف اصلی دور شدیم
خلاصه که رفتم گشتم ، صد پشت من یا باغ دار بودن یا گله دار
هیچ کدوم هم نیم رگ وحی و ارتباط و نبوت نداشتند که یه ژنش به ما برسه
بگو قیامت و ما رو از این بکن نکن آزاد کن بلکه یه نخود زندگی کنیم
مردیم بس‌که گفتیم: این به صلاحم نبود. حتما یه خیری درش بود
شاید کارما بود
شاید در زندگی‌های قبلی یه حالی ازش گرفتم
نشونه بود.
فالش بد بود ، خیر بود، شر بود
........................... خلاصه که همه چیز ممکنه الا کوتاهی شما که مبادا امنیت مارو از باب وجود حامی بگیره


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...