از
بانوان گرام نتلاگی، اونهایی که نه خیلی دوست، فقط بودند و فقط رفتند
دختران حوایی که نشانم دادند،
از بچگی بیخود ازشون نمیترسیدم و دمخور پسرای مدرسه و محله و فامیل بودم
با این که از یک جنسیم اما تفاوتهای بسیاری در هر یک از ما نسبت به هم موجوده که نمیتونه هرگز ما را یک کل بدونه
تفاوتهای دختران حوا و شاید دختران لیلیت و حوا با هم
نه که من دختر خوبی بودم.
خدا میخواست پدرم رو که عشق پسر داشت تنبیه کنه دقیقه نود
زد یک تکیهام را انداخت و شدم دختر
در نتیجه نه اینم و نه آن
و درآخر با سپاس از آقای علی طهماسبی که کلی به آگاهی انسان خداییم افزود
سپاس از آقای هالو که در زشت ترین تصویر زندگی برادر وار به دادم رسید و بعد هم نیازی نداشت
متشکرم انسان که تو همان انسان خدایی
با تشکر از تک به تک شما که تنهاییهای انسانیم را با حضورتون کم رنگ کردید
بودید و هر گاه به تنگ آمدم با شما گفتم، شما شنیدید، گاهی شما هم با من حرف زدید، بهم دل داری دادید
بودید
این تنها حقیقت شیرین زندگیست، حضور انسانهای خوب
و دوست داشتنیترین انسانی که در سال گذشته به زندگیم نور پاشید، دکتر آرش جنابیان
مهربان، عزیز، انسان، سپاس از تو که پریا را بهمن برگرداندی
متشکرم از شهرداری تهران که معجزه وارمنو صاحب سند کرد
متشکرم از راه، نگاه، آه، همه آنچه که سوزاند و سوختم و گاه آه هم نکشیدم
اما قد کشیدم
متشکرم سال یکهزارسیصد هشتاد هشت شمسی
بانوان گرام نتلاگی، اونهایی که نه خیلی دوست، فقط بودند و فقط رفتند
دختران حوایی که نشانم دادند،
از بچگی بیخود ازشون نمیترسیدم و دمخور پسرای مدرسه و محله و فامیل بودم
با این که از یک جنسیم اما تفاوتهای بسیاری در هر یک از ما نسبت به هم موجوده که نمیتونه هرگز ما را یک کل بدونه
تفاوتهای دختران حوا و شاید دختران لیلیت و حوا با هم
نه که من دختر خوبی بودم.
خدا میخواست پدرم رو که عشق پسر داشت تنبیه کنه دقیقه نود
زد یک تکیهام را انداخت و شدم دختر
در نتیجه نه اینم و نه آن
و درآخر با سپاس از آقای علی طهماسبی که کلی به آگاهی انسان خداییم افزود
سپاس از آقای هالو که در زشت ترین تصویر زندگی برادر وار به دادم رسید و بعد هم نیازی نداشت
متشکرم انسان که تو همان انسان خدایی
با تشکر از تک به تک شما که تنهاییهای انسانیم را با حضورتون کم رنگ کردید
بودید و هر گاه به تنگ آمدم با شما گفتم، شما شنیدید، گاهی شما هم با من حرف زدید، بهم دل داری دادید
بودید
این تنها حقیقت شیرین زندگیست، حضور انسانهای خوب
و دوست داشتنیترین انسانی که در سال گذشته به زندگیم نور پاشید، دکتر آرش جنابیان
مهربان، عزیز، انسان، سپاس از تو که پریا را بهمن برگرداندی
متشکرم از شهرداری تهران که معجزه وارمنو صاحب سند کرد
متشکرم از راه، نگاه، آه، همه آنچه که سوزاند و سوختم و گاه آه هم نکشیدم
اما قد کشیدم
متشکرم سال یکهزارسیصد هشتاد هشت شمسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر