جری لویس یادته؟
چقدر بی و با ربط بهش میخندیدیم و دوستش داشتیم
مثل خیلی چیزهای دیگه دوست داشتیم که حالا نداریم
از برکات تیوی اجباری همینقدر بگم که، یکی از این کانالها مه پاره داره یه فیلم از عصر طلایی نشون میده
خب عصر کودکی ما فقط عصر طلایی بود
نه بچه کوچولوها
ببخشید به شما میگم بچه که خودم نشم فسیل رو به موزة ایران باستان
القصه که
از بعد جنگ دوم در دنیا خبری نبود و دنیا امن و امان. حالا گیریم تو ژاپن هم یک بمب اتمی افتاد و در ویتنام خونها ریخته شد
ولی باقی دنیا آروم بود تا دهة هشتاد میلادی که همه رو خط قرمز جنگ سوم زیست میکنیم
نه فیلمهامون ریخت عصر طلایی داره نه موسیقی و عشق ورزی ها
موزیک میخوای؟ مال اون دوره
شنیدی این پسره شهرام کاشانی چه میکنه؟ ببرش، بدرش، بخورش، .......... بکشش
خب اینم شد ترانه این کجا تا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
باور کن
از اول فیلم همه اتفاقی میافتاد تا پنج دقیقه مونده به پایان آرتیستها یه لبی از هم میگرفتند، اونم عاشقانه
اما حالا، فیلم از اتاق خواب آغاز میشه، بعد باقی ماجرا
چی مونده برای آدم ابوالبشر؟
فیلم، کتاب، عشق، زیبایی، باور، امنیت، سبزی چمن
رنگ بادبادک
رختهای رو بند
الله کلنگ
قصههای بیبی همه زیبا بود
حالا فقط حرص میخورم چرا نمیتونم مثل بچگی بیست دقیقه این فیلم رو نه تنها تماشا کنم
بلکه یه نیش خندی هم بزنم
به گمانم شدیم، پسر خالة کلاه قرمزی نه؟
خدایا این موج منفی مرگ و خیانت، خونخواهی و عداوت، سکر و خمود ............... را از روی زمین بردار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر