سلام به صبح و زندگی .
به انسان و آزادگی
یادش بخیربچگی یه باور زلال داشتیم که فقط از مدرسه بدش میاومد
تا دلت بخواد هم با این باورها زندگی را به پیش میبردیم
فال میگرفتیم با گلبرگهای گل با سنگریزههای در مسیر یا با اشکال ابر توی آسمون و در بلوغ که صد البته، فال حافظ
فال حافظ مقدمهایست بر فال نخود و رمل و اسطرلاب
یعنی یا پیشگوییهایی که معمولا به خونة بخت و اینا میرسید گر جواب نمیداد متوصل به نیروهای برتر میشدند خلق
مثل زندگی
که اولش با یه بسمالله از روی آب رد میشیم و وسطاش دخیل میبندیم و اگر راه داد بعد از اون به دعا و معجزه و سحر و جادوهم چنگ خواهند انداخت
خب تا یه زمانی منتظر مینشستیم.
از اون به بعد بشر برای رسیدن به آرزوها آستین بالا میزنه و متوصل به نیروهای برتر میشه
حالا اینهمه صغری خانم و کبری خانم گفتم که
فقط طبق عادت سیستم روشن کردم و باید برم شهرداری
یعنی همین حالا باید در حال پوشیدن لباس و اینا باشم
گو اینکه عقل سلیم میگه:
اگر واجب نیست؛ شنبه اول وقت هیچ سازمانی ، رفتن نداره و فقط علافیست
وقتی لیوان چای بهدست برگشتم و نگاهی به صفحة IGOOGLE که انداختم نگاهم رفت و بیربط افتاد به فال امروز
اوه ه ه ه توپ انرژی را در کرد و حالا نمیدونم چطور خودم رو برسونم به شهرداری؟
به گزارش GOOGLE امروز روز من و باید تا میتونم انرژی و خیر و برکات بردارم
برای همین گفتم، حالا که بناست امروز مال ما باشه و حالمون قراره تا حد راه شیری بالا بره ، یه ذره هم انرژی بریزیم تو محل
که همهجا سرشار از باورهای خوب امروز بشه
گو اینکه همه روزها روز خداست
اما از باب انرژی و کیهان و ............ هر روز روز ما نیست
و امروز روز ماست
زندگی سلام. منتظرم باش که دارم میآد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر