۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

سلام بر عشق که زندگی را عشق است





چه روزی
البته دروغ چرا هنوز خبر ندارم چه روزی، اما همین‌که به محض بیداری گرما نزد به صورتم
یعنی روز خوبی‌ست و تصمیمی گرفتم با همة زندگی از در صلح و آشتی در بیام
با آسمون یه سلام علیکی آبی داشتم
با زمین احوال پرسی سبز و با خودم که قربونش برم
اگه بشینی زندگی فقط مال تو باشه، ولی فقط در ذهنت، هیچ اتفاقی نمی‌افته
به‌قول مارگوت میگل: برآنچه دلخواه من است حمله نمی‌برم
خود را به تمام برآن می‌افکنم و این راهی‌ست که برای امروزم در پیش گرفتم
خود را به تمام بر زندگی افکندن و چشم بخیل و حسود را چهار پنج‌تا کردن
بخیل یعنی کسانی که بلد نیستند زندگی کنند و یا عشق بورزند و از کول تو و داشته‌های تو بالا می‌رن
و صبح تا شب کاری ندارند جز لاب، لاب، لاب توهمی
و این زندگی با تمام اجزاء سهم من است و می‌خوام به تمام خود را برآن پهن کنم
سلام هم محلی، همسایه، مهربان، عاشق، خوش قلم، خوش نگاه، خوش دل، سپید دل، ................... هر آنچه در حیطة من است تنها عشق است و عشق است و عشق است
هر کی هم از داشته‌هاش ناراضی‌ست می‌تونه لب و لوچه‌اش رو آویزان و از اون بالا بپره پایین
که با ناز و قهر و تهدید ما، زندگی و هیچ چیزش جواب نمی‌ده
مگر به مهر
سلام بر عشق که زندگی را عشق است



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...