ماشاءالله یادت نره
اینم نسترن آبشار طلاهای امسال بالکنی گندم خانوم
خانوم، خانوما
گو اینکه این فنکشویی بازی همه ماه جون ما رو مچاله میکنه تا یه جونی تازه بده
نمیدونم چرا باز خونه تکونی ، خونه تکونیست
اینا رو گفتم یعنی، خیلی خستهام و از جایی که پارسی شکر است و قند عسل است پیشینیان فرمودند
ناز کش داری ناز کن. نه داری؟
دست و پات رو دوست داشتی رو به قبله دراز کن
البته میزم به سمت غرب و ارتباطی در اکنون با قبله ندارم
ولی به هر حال قدیمیها یه چی میدونستن یا نه؟
بذار نقش رو اینجا بزنم، دلم یهنموره خنک بشه
آها
میخواستم اینو بگم: وقتی خونه تمیز میشه و بوی مراسم میگیره
آدم دلش مراسم هم میخواد
نمیخواد؟
از جایی که اهل شلوغ بازی و مهمونی و اینام نیستم، مراسم معنی محدود خودش رو میگیره که
نصفی از شما الان فهمیدید چی دارم میگم
همون ............ چی چی چی چی حافظا و اینا و ......................
میبینی خونه تمیز میکنی که بری از خستگی به سمت مرگ
دلت هوای میدون تجریش و باقالی و کوه و و مراسم و شمع کو گلاب کو
یادته؟ یادش بخیر. یکی از شیرینترین ترانههای خاطرات خودکیم بود
شمع کو گلاب کو
اون تنگ شراب کو؟
گل کو؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر