۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

مرور، شمنی





یکی از دشوارترین مناسک طریقت شمنی، تولتکی؛ مرور بود که شاید اگر اندکی شیرین بود
من همین الان یه چی تو مایه‌های بیست و چند ساله بودم. البته نه به سجلد بلکه به احوال
باید هر روز ساعت‌ها در یک مکان محدود و دربسته و تارک بشینی، نفس عمیق از راست به چپ بکشی
و به خاطراتی فکر کنی که اون‌روز قصد مرورش را داری
اولش همین خاطرات دم دستی زیاده. به تدریج خاطراتی اضافه می‌شه که تو حتا جنسش را به‌یاد نداری
با مرور این تصاویر، زنده و شفاف حتا با یادآوری دما و رایحه و ......... به نوعی تو در زمان و به اون خاطره سرک می‌کشی
می‌تونی وقت سرک کشیدن تارهای انرژی را که با هیجان در آن خاطره از دست دادی رو دوباره برداری
یعنی باید هر چه پشت سر از دست دادی را پس بگیری تا کالبد انرژی کاملی دوباره سازی بشه
می‌گن، اگر بتونی همة زندگی را مرور کنی، مرگ متوقف می‌شه
ولله دروغ چرا گناهش گردن سرخپوستا در مواردی دیده شده زن هشتاد ساله به جوانی سی سال برگشته
خب اینش خیلی حال می‌ده.
اگه فقط این بود که من هر روز ساعت ها مرور می‌کردم
هم صدماتی که طی زمان به جسم و روحم وارد شده را ترمیم می‌شد و هم ........ خلاصه که ولش کن که بناست تهش چی بشه
همین‌قدر از سرش که نمی‌تونم مرور کنم. حتا وقتی دو سال تمام فقط نگاهم به سقف اتاق می‌رسید و محدود بود هم نتونستم خیلی پیش برم
چون همیشه به این نقطه می‌رسیدم که : وای خدا
چه گندی که نزدم تا حالا.... چه حقیر و دون و ........ این که منم
باور کن دلت بهم می‌پیچه و نمی‌دونی چطور از اتاقک می‌زنی بیرون
چمی‌دونم، فکر می‌کنم اگه یه روز تا تهش بشینم، بلکه خود حقیرم را بالا بیارم و برای عمری ازش راحت بشم
بی‌شک هم جوان وهم او ه ه ه ولش

اینا رو گفتم که یه چی دیگه بگم، بیا پست پایین


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...