۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

دلایل روند طولانی صدور مجوز نشر


به عبارت دیگر، ما برای اینکه به افراد پاسخ منفی ندهیم مجبوریم روند طولانی تری را برای صدور مجوز کتاب طی کنیم. مثلاً اگر لایه هایی که در بخشهای مربوطه در نظر گرفته شده اند
- مثل اداره کتاب - به نتیجه نرسند و ناچاراً موضوع به هیئت نظارت ارجاع و در آنجا برای کتاب تعیین تکلیف شود به نظر من حقوق افراد بهتر حفظ می شود و ما نباید این را نکته ای منفی بدانیم


مردم چه توقعاتی که ندارن! اولی‌ش من‌که اصلا خیلی بیجا می‌کنم فکر کنم حق دارم چیزی بنویسم! اینم شاهد
حالا من که نمی‌گم « کتاب‌ها با ده، بیست، سی چل؛ بین بررس‌هایی که در قم یا تهران زندگی می‌کنند تقسیم و توسط پیک فرستاده و بعد تحویل می‌گیرن» عین پیتزا دربه‌در
وقتی انقدر عقلم نمی‌رسه که درک کنم با چیدن لایه‌های گلی و دستکاری در سطور یا رنگ زدن و پاک کردن بخشی از متون تنها و تنها به‌خاطر این دل پاک من گلی خانومه، بهتره اصلا دست به قلم نبرم
خب آدم باید کمی انصاف داشته باشه!
این‌ها نمی‌خوان ما عقده‌ای بشیم و عمری افسوس بخوریم چرا نویسنده نشدیم! این دیگه کار به عمری نمی‌کشه. لابد یکی‌یکی از سر از ترمینال در می‌آریم و آخر کار به‌جای مولف، موزلف می‌شیم و کارتن خواب؟
حالا کتاب‌هایی که تا کنون چند بار چاپ‌ شده، یکباره به خواب‌شون اومده و به کل ممنوع شده
دیگه برای" لی‌ـبل " بالاست که رشد کنن
خدا نگه‌داره این وزارت فخیمة ازما بهترون رو ک" نه " به کسی نمی‌خواد بگه
کی‌به‌کیه؟ تاریکیه
تازه کاش به همین‌جا ختم بشه. از تبلیغات غافل نشیم که سیما دینش رو بخوبی ادا می‌کنه
رویای نمی‌دونم چی؟
سریال شب‌های سه‌شنبه. خانم ر به ر می‌نویسه. مجوز می‌گیره و معروف می‌شه که، شوهر ناشر استاد دانشگاهش کار رو قابل چاپ نمی‌دونه و ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم
گاهی آدم دلش می‌خواد یه چیزی بگه که همه جونش خنک بشه
من که فعلا از صدقه سر ایشان عقده‌ای نشدم و بالاخره این سه کارت معروف رو بعد از سه سال گرفتم و گفتم: بیست و یک


۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...