۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

من در فیلتر


شکر پروردگار که بلاگر هم فیلتر شد
من‌که حوصلة فیلتر شکن و این ادا اصول‌ها رو ندارم
شاید به‌فکر مهاجرت افتادم؟ یعنی یه دو سه ماهی هست که الکی پلکی نمی‌دونم چی شد یا کی خواب نما شدم و شاید جبرئیل دم گوشم گفت و نفهمیدم
برم استرالیا
ته دنیاست و نه آشنا و نه فامیل هوس می‌کنه بیاد سراغت
نمی‌دونم، از فیلتر شکن و خفه‌خون گرفتن به گمانم راحت تر باشه
کتاب که اون‌طوری نصف می‌شه.
وبلاگم ننویسیم.
خب من خفه می‌شم
ننویسم و برم راست کارم کمتر بهم فشار می‌آد. چون حالا باید صبر کنم تازه دو تا مجوز دیگه را هم بگیرم تا اینا بشه کتاب و سه جلد گلی‌ها در بیاد؛ من موهام همه‌اش برفی شده
باید زندگی کرد. اما آزادانه
خب دیگه باید دید قراره بعدش چی بشه؟

۲ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...