۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

سلامی کیهانی


اومدم اینو بگم که بلاگر شکارم کرد
این یکی دوروزه کمی تا اندکی جدی و زیادی باید کار کنم و شاید حتی شب‌کاری. برای همین ذهنم وقت نمی‌کنه به چیزی گیر بده. همه حواسش شیشدانگ سرک می‌کشه ببینه دارم چکار می‌کنم. اما چون پای رنگ و حرف درکاره، یه جورایی دلش مالش می‌ره و ول می‌ده. منم مجبور نمی‌شم را براه پا برهنه بیام و چیز بنویسم تا مغزم نترکه
در نتیجه اگر بار گران بودیم، ذهبنا
اگر نامهربان بودیم، ذهبنا
این نه به معنی خاموشی است
که ممکنه معنی کمرنگی بده
چون از صبح وقت نکردم حتی وارد نت بشم. البته بد هم نیست. خلاقیت بهترین بازی‌ست
اما الان اومدم بگم: انگاری ویتامین " فرند " خونم اومده پایین و یه‌جورایی دلتنگ شده
جست اومدم بگم: سلام
سلام
هزار سلام
به همة کسانی که دارم
دارم چون به افکارم توجه دارن. نه چیزی که حتی نمی‌دونن کیست
این ارتباط کیهانی‌ست
سلام به همه رفقای کیهانیم
و سلام به جفت‌کیهانیم
بی‌ربطم نگفتیم و خبر از طریق اینترنت و ماهواره و اینا داره ارسال می‌شه و اگر اندکی انرژی‌هام کارش درست باشه، این سلام وارد آگاهی کیهانی می‌شه و همه را در بر می‌گیره
نمی‌شه، وحدت وجود؟ هان؟ یکم فکر کن. خودم خیلی مطمئن نیستم
وای خدا، مردم از شیکی! چنی ما شیکیم و خبر نداریم
شب تعطیل همة اینوری‌ها خوش
شب بی‌تعطیله اون‌وری هاهم خوش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...