
در سه سالگی اولین کتابی که خوندم، چنین گفت زرتشت بود
آقا سقف و بپا، نیاد روی سرت. سقف اینجا که یه ترکی جزمی خورد. خدا تا آخر پست رو بخیر کنه
چونم واسهت بگه آره، من اصلا این نیچه رو یه جور دیگه همیشه دوست داشتم
نگو علت داشت
امشب یه مقاله راجع به عشق و نیچه خواندم که هوش از سرم پرانید
نیچه خان فرموده بود که، دانشمندان وقت برای عاشق شدن ندارن
منم تازه فهمیدم چرا عشق ندارم؟
چون در اصل وقت ندارم. همین قدر برسم افسوس نداشتنش رو بخورم. دیگه کجاوقت دارم عاشق بشم
آخه مدتها بود ذهنم درگیر این شده بود که ، منکه اصولا و اساسا و ذاتا و فطرتا عاشقم
پس چرا همیشه تنهام؟
خدایی نکرده زبونم لال داشت باورم میشد، ایرادی دارم مادر. خدا رو شکر که اینهم سر بلند بودیم و یک لحظه خطا نکردیم و عمر را سه چهار دستی دارم مصرف میکنم
ke intor!!!!!!!!!!!!!
پاسخحذفba in hesab ma kollan na faghat daneshmand nistim kollan alllaf o kheng tashrif darim:d