۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

.........................



از صبح اون‌طرف اتمسفر یله دادم و انرژی برای هیچ حرکتی ندارم
حتی عاشق شدن
خدا کنه طرف مربوطه که فقط به‌من مربوطه امروز جایی منتظرم نباشه، که حالش نیست
البته گو اینکه در این چند روز فشارهای عصبی و موجی و روانی و سیاه و سفید و اینا کمتر بود و آرامش بیشتری حس می‌شد. اما فکر کارهای زمین مونده عذابم می‌ده
حکایت قورت دادن قورباغه‌ست. باید در اولین فرصت قورتش بدم و ذهنم آزاد بشه
حالا می‌شه گفت : با اینکه شنبه‌است. ولی غروب جمعه احساس می‌شه
خب حرفم نمی‌آد
تهی
ساعت تاریک پیش از سپیده، شاید؟

۲ نظر:

  1. khob khale! emroooz zehnet nazdike mane ke shanbat khali shod...eyne mani ...byay bekhoonim mibini;)

    پاسخحذف
  2. harfi ke gofti baes shod fek konam...kheyli fekraaa...ama nafahmidam manzooret daghighan chiye...
    khale! midooni chi mano zende negah dashte???
    mohabat kardan be kesayi ke dooseshoon daram...inke doost dashte besham az tarafe kesayi ke beheshoon alaghe daram hameye omidam bezendegi too in donyaye zibaye neghabdare zesht chehrast!!!!

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...