۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

چت الدوله



کلی نفس عمیق کشیدم
کلی عطر کودکی رو نفس کشیدم
کلی باهاش حال کردم و دیدم حیف تنهایی حالش رو ببرم.
به همین خاطر گفتم نصف این حال رو که به وصف العیش، نصف العیش معروفه با اونور آبی‌ها که مدتی‌ست امین‌الدوله ندیدن تقسیم کنم
اینم نونم به این روغن
بازم مرام من که می‌دونم یه دیوار هست که مرام داره و می‌شه بهش تکیه کرد

بانو که تازه رفته و پر از عطر امین‌الدوله‌ست
یا به علیرضا که هنوز آلمانی نازی نشده و پر از مهربانی‌ست
یا آزاده و کامن که نمی‌دونم در اروپا اوضاع چطوره و امین الدوله گیر می‌آد یا نه
خلاصه اینی‌که گه‌گاه می‌شنوی طرف چت کرده، یعنی همینی که داری می‌بینی


تلخ چت

حالا با این حال کن بلکه صدقه سر عطر امین‌الدوله من همت کنم و خودم را به دوش برسونم شاید عقلم برگرده جای اول


به‌قول آقا مجید ظروفچیه جوبچی اداره‌چی، ساعت زنگ زده، دیگه زنگ نمی‌زنه

چون
زنگ‌هاش رو زده

۴ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...