زندگی رو هرجور که باور داشته باشی، همونطور پیش میره. اصلا از همین نقطه بود که جنگ بین آدم و حوا شروع شد
آدم میخواست بهشت رو ببینه و حوا وسوسة جهنم شده بود
اما اگر خبر داشت اسمش جهنم میشه، به جان مادرش بیجا میکرد گول حرفهای این ابلیس مامور دو سهچهار جانبة بانو لیلیت رو بخوره
منتها انسان است و تبرعة جایزالخطایی
من نبودم دستم بود و الی آخر
حالا چرا چند قدم ناقابل به قاعدة چندین هزار سال به عقب برنگردیم و از نو در بهشت جا خوش نکنیم؟
کی به کیه؟ خانم انصاری رفت ماه و ما فقط باید یک خط نازک روی باورهای جهنمی بندازیم
انقدر دشواره؟
باور کن اگر کم نیاری به خودت میآی میبینی مدل و سیستم زندگیت شده بی اونکه خودت فهمیده باشی
کافیه خودت رو هر لحظه شکار کنی. البته این شکار نه در جنگل و جنت که در تنهای و انزوای خویش خویشتنست
تمام کلمات منفی رو از عادتهای محاورهای برداریم
مثل
میپرسم چطوری؟
در آغاز کلمه بود و
کلمه خدا بود
میگه: بد نیستم
خب این که گفتی یعنی چی؟
بد آخر یا خوب؟
اگر خوبی، چرا به انتظار بد نشستی و قانون اولش کردی؟
وقتی میگی بد نیستم، یعنی اصل زندگی و دائمی من " بد " که الان نیست ولی میآد
خب پدر بیامرز به خودت زحمت بده، واژههای پر نور و مثبت را، نه از خودت و نه از هستی دریغ نکن
ساده ترین آدرس بهشت، ترسیم و یادآوریست. یادآوری بهشت آرامشی که نامش مدینة فاضله دادیم
از تجسم کوتاهی نکنیم که ذهن گاه و بیگاه سرگرم نشخوار گذشته و رنجهای طی شدهست. پس، پیش دستی کن و تو تکلیف شب بهش بده
مشق شب
عشق، زیبایی
ریاضی، عدد فی یا طلایی
جغرافیا، وسعت مهربانی
تاریخ، مشیه و مشیانه
دیکته، آرزوهای روزانه
بیا بسازیمش، این سهم ماست. سر بجمبونی از کف رفته و زمان گذشته و...............؟
آدم میخواست بهشت رو ببینه و حوا وسوسة جهنم شده بود
اما اگر خبر داشت اسمش جهنم میشه، به جان مادرش بیجا میکرد گول حرفهای این ابلیس مامور دو سهچهار جانبة بانو لیلیت رو بخوره
منتها انسان است و تبرعة جایزالخطایی
من نبودم دستم بود و الی آخر
حالا چرا چند قدم ناقابل به قاعدة چندین هزار سال به عقب برنگردیم و از نو در بهشت جا خوش نکنیم؟
کی به کیه؟ خانم انصاری رفت ماه و ما فقط باید یک خط نازک روی باورهای جهنمی بندازیم
انقدر دشواره؟
باور کن اگر کم نیاری به خودت میآی میبینی مدل و سیستم زندگیت شده بی اونکه خودت فهمیده باشی
کافیه خودت رو هر لحظه شکار کنی. البته این شکار نه در جنگل و جنت که در تنهای و انزوای خویش خویشتنست
تمام کلمات منفی رو از عادتهای محاورهای برداریم
مثل
میپرسم چطوری؟
در آغاز کلمه بود و
کلمه خدا بود
میگه: بد نیستم
خب این که گفتی یعنی چی؟
بد آخر یا خوب؟
اگر خوبی، چرا به انتظار بد نشستی و قانون اولش کردی؟
وقتی میگی بد نیستم، یعنی اصل زندگی و دائمی من " بد " که الان نیست ولی میآد
خب پدر بیامرز به خودت زحمت بده، واژههای پر نور و مثبت را، نه از خودت و نه از هستی دریغ نکن
ساده ترین آدرس بهشت، ترسیم و یادآوریست. یادآوری بهشت آرامشی که نامش مدینة فاضله دادیم
از تجسم کوتاهی نکنیم که ذهن گاه و بیگاه سرگرم نشخوار گذشته و رنجهای طی شدهست. پس، پیش دستی کن و تو تکلیف شب بهش بده
مشق شب
عشق، زیبایی
ریاضی، عدد فی یا طلایی
جغرافیا، وسعت مهربانی
تاریخ، مشیه و مشیانه
دیکته، آرزوهای روزانه
بیا بسازیمش، این سهم ماست. سر بجمبونی از کف رفته و زمان گذشته و...............؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر