یه چیزهایی هست که واقعا آدم را گیج میذاره. میذاره تا تو هم تو گیج بمونی
ما یادمون رفت کی بودیم و ظرف کمتر از صد سال چی شدیم؟
درشکه و اتاق زاویه و حجره آقا کجا و ته موندههای غذا که سهم بچهها میشد
و حالا امکانات و این تکنو آلرژی کوفتی و روشنفکر و فرهنگ غربی که حتی با گروه خونیمون سازگار نیست و بلد نیستیم با این پدیدة نو رسیده چه باید بکنیم
حکایت روانشناسی عصر جدیدست و مادر پدرهای عقب مونده مثل من که میخوایم ادای روشنفکری رو در بیاریم که عین تاریک فکریست
کارهایی که نمیدونیم واقعا لازمه یا نه؟ اما خب روانشناسی نوین گفته لازمه
اون که میگه، برای قوم خودش گفته؛ نه برای قوم منو تو که هنوز شب خواب حوض لاجوردی میبینیم و پشهبند روی بام
پدر و احترام
الان منظور من هیچ کدام اینها نیست. وبلاگ گلی بودم در کانتر با سوالی در دو تاریخ مختلف مواجه شدم که منو سخت به فکر فروبرده
Google : خدا هست ایران
[89.165.63.63]
http://kimiya-goli.blogspot.com/2006/06/blog-post_20.html
3- Google : پس خدا هست ایران
[79.127.30.9]
http://kimiya-goli.blogspot.com/2006/06/blog-post_20.html
یا دنبال جواب این سوالن یا دنبال چگونگی سکس
خب واقعا اینترنت برای ما لازم بود؟
اینها اطلاعات غلط میگیرن و نتایج بدی در پیش خواهد داشت
اینها حتی از فکر کردن بهخدا خسته و عاصی شدن
بیایم راجع به همه اینها با بچهها خودمون صادقانه حرف بزنیم. از اینکه سکس رو آلوده و در کوچه یاد نگیره چیزی از پدر و مادریمون کم نمیشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر