۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

در دهکدة جهانی


خب خدا رو شکر اگر در جهان واقعی تنهام
در این دهکدة جهانی در چهار جهت جهان کس و کار و آشنا هست
یک‌ساعت به این فکر می‌کنم از زمانی که افتادم دنبال نوشتن و خونه نشین شدم
ناخودآگاه معاشرت‌هامم رفت توی قوطی
البته قدرت انتخابم بیشتر شده بود و بُعد زمان و مکان بی‌معنا
خلاصه که در این جهان من گلی رو پیدا کردم.
حضور گلی یکی از موفقیت‌های شخصی من برای زندگی من بود
با بیشترش کار ندارم
اما آینه‌ای شد برابر من
نه شهرزاد حالا هر دو باهم یکی در آینه و دیگری این سو
چرا که نه؟
آینه هم مثل آب جهان را در خودش منعکس می‌کنه. همه از پروژة شهادت آب خبر دارید
خب آینه‌هم کودک درونم را انعکاس داد
تونست حرف بزنه، از آرزوهای در کودکی مانده‌اش بگه و نشونم بده چه‌قدر
می‌ترسم
من هنوز خروار خروار ترس از بچگی داشتم و یادم نبود. فقط درونم ترس بود
دیگه دوستای خوب، همشهری بامرام. یکی از زیبایی های منظر نت یافتن این فرار مغزهای هم ولایتی بود
خب ما چه قدر معجزه برای بشریت داشتیم که از این همه امکاناتش بهره مند شدیم؟
باید بابت تمام ارتباط‌های این دهکده به تمام قدر دانی کنم

۲ نظر:

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...