۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

تولد چند باره



نمی‌دونم چه نیازی بود به این عبور از آتش ایمان در الست؟

شاید روحت به یک جلا و در کوره رفتن نیاز داشت که ما را آفریدی؟
شما مگر می‌تونی نیازی هم داشته باشی؟ نیازمندی شما برای من جای تعجب بسیار داره
نیاز شما در اثبات به شیطان
نیاز شما در اثبات به فرشتگانت
نیازی شما به پاسخ گویی به ابلیس و یا عهد و شرط و قرارهای پی‌در پی
برای همه نیازمند اثباتی جز برای ما که از روح خودت و از قصد شما موجود شدیم؟
ما که جانشین تو در زمین خلق شدیم؟
این خدایی و جانشینی‌ش چه حکمت داشت که ما همه‌اش از رنج، آتش الست بسوزیم و دم برنیاریم و باور داشته باشیم حتا اگر شده در دقیقه نود
به قول خودت در وقت معین
به دادمون برسی؟
این چه حکمتی‌ست که از رنج بردن خودت برای باور خودت علم کردی؟
ما باید جون بکنیم ، بسوزیم و دم برنیاریم که شما باور کنی ما بهت ایمان داریم
مگه چند دوز به ما رویتت رو تزریق کردی که انتظار مقابله با این همه را داشته باشی؟
ایمانی که در منه، گاهی هم می‌ره. یعنی یه‌جای کارش محکم نیست
تولد دوباره‌ای‌ها.
معتادان بهبودی یافته‌هم حتا برای باز نگشتن به برزخ دور هم جمع می‌شن تا به هم قوت قلب بدن و با هم راهی
و هم‌دردی از این آتش بگذرند. به هم یادآوری کردن
به خاطر داشتن، سپردن و حمایت از تازه در برابر باور کهنه
یعمی برای ما راهی نیست که حداقل هم‌دیگه رو نگه‌داریم؟
فکر نمی‌کنی ضعیف تر از دردسرهایی باشم که این ابلیس نابکار هر روز برام می‌سازه؟
شمام که معمولا سرت شلوغ و تا بخوای به دادم برسی نیمی از انرژی‌م را برده
نمی‌شه یه کمکی چیزی بفرستی؟

۵ نظر:

  1. این جفای خلق با تو در جهان
    چون ببینی گنچ زر باشد نهان
    خلق را با تو بد و کج خو کند
    تا تو را ناچار رو آن سو کند

    پاسخحذف
  2. کاش چراغ باورهامون همیشه در یک اندازه می‌سوخت
    به یک نور که می‌رسیدیم
    فراموشش نمی‌کردیم و در همون مرز باقی راه را می‌رفتیم
    ما هزار بار به نقطة باور رسیدیم
    و پس رفتیم
    تحلیل می‌ریم
    چرا؟

    پاسخحذف
  3. همیشه همینطور
    مراقبت و حفظ کردن خیلی سخت تر از بدست آوردنه
    شاید این قایم موشک هم یه قسمت این عشق بازی
    که اگه نباشه تشنگی و اشتیاقی وجود نداره دیگه
    می شه عینهو روزمرکی ها تکراری و کسل کننده...
    کاشکی نشه!

    پاسخحذف
  4. به نظرم نباید این‌طور باشه
    ما جاودانه نیستیم و هیچ پیدا نیست
    که یک ساعت دیگه
    یا فردا باشیم
    به نظرم باید راهی پیدا کرد تا بشه زودتر یه کاری کرد

    پاسخحذف
  5. شاید دلیل اینکه از باور خارج می شم و اون میره
    اینه که از دم خارج می شم
    می رم به چند قدم جلوتر و عقب تر
    بعد می ترسم
    وقتی می ترسم
    اون دیگه نیست
    یعنی من دیگه نیستم پیشش
    پسش می زنم
    و از باور فاصله می گیرم
    کاشکی همیشه تو لحظه بودم
    همین الان
    2 نیمه شب جمعه
    جلوی این اسپرسو تلخ
    که قراره منا تا سحر بیدار تگه داره
    آخ که چقدر شبو دوست دارم...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...