اگر بنا بود
یک به یک ابراهیم بشیم میشد باورکرد
وقتی میگی پیامبرانی که شما آنها را شناختید و نشناختید؛
منظور شما از اینکه ابراهیم را مبتلا به کلمات کردید هم چیزی در همین مایههاست؟
اینهمه متفکر، اینهمه روح، طالب معنا
اینهمه انسان، در جستجوی، مدینة فاضله
اینهمه مبتلای، کلمه هم بخشی از منظور شما از پیامبران ناشناخته باشد؟
چرا که نه؟
خود، شماهم خیلی مقدسمابانه با این اساتید، انبیا گفتگو ندارید و هر از چندی هم ترمزشون رو میکشید
که فراموش نکنند برای چه و به چه کار کاندید و منتخب شدن؟
حال اینکه چه بهای سختی بابتش پرداخت شده هم مستحب است بر ردای پیامبریشان
اما میشه بفرمایید منظور از ابتلای ابراهیم به کلمات چیست؟
همین مناظرة درونی؟
پاداشیست؟
خوردنی، پوشیدنی؟
پشت حکایت قربانی اسماعیل مسطور است؟
گذشتن از فرزند؟
از یوسف؟
از اسماعیل؟
از هر نقاط ضعفی که تو گفتی : من به نزدیکترین راه شما را صید میکنم
آیا این راه نزدیک من، به من. نقاط ضعفم نیست؟
یوسفم؟ اسماعیلم؟ هابیلم؟ ............؟
میشه در این آزادانه شیرجه زد و تفکر کرد؟
اونایی که میفهمن گمشدهاند و باید به اصل برگردند؟
اونا که از دور ترین نقطه خودشون را در تصویر هستی نمییابند و به ذات پر میکشند؟
آنها که ناشکیب و بیپروااز تو تو رو میخوان
چون حس غربت زمین ناخوشایند چیست
مرگ آور است. اینجا کسی خبر نداره تنهاست. همه فکر میکنند جماعتی هستند. چه غربت سنگینی برپشت ماست
باید چنین نگین و گرانبار رفت؟
جان کندن است آیا؟
بازگشت به تو؟ به خانه؟ به ........چه چنین بیتابشان میکند؟
حزن تنهایی عجیب، انسانی در جهان، ما و منی؟
این درد ادراک و ابتلای به کلمات نیست؟
اسیرمان کردی؟
و اذ ابتلي ابراهيم ربه بكلمات، فاتمهن...
هنگامي كه خداوند ابراهيم او را مبتلاي به كلمات نمود، پس او به تماميت رسانيد
باید از کلمات گذشت و خودت را هم از میان برداشت تا زندگی را ببینی
پاسخحذفتا خدا هست و تو هستی و کلمه و فکر و معادله هست. از تو باید گذشت
آره؟
پاسخحذف