۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

سحری با جبرئیل


من اگه قرار بود مثل همه هر روز کارت بزنم و مثل بنی آدم زندگی کنم
یا پوست کار رو می‌کندم
یا پوست خودم را
دیروز در ته جهنم زندگی می‌کردم حالم بد شد
کارم به چه جاها که نکشید چون امروز باید از صبح رخت جنگ به‌تن می‌کردم
خب قربون اون شکلت برم، تو مگر نگفتی از هر یک از ما به قدر توان‌مون انتظار داری و دردسر در مسیرمون قرار می‌دی؟
نمی دونی من مال، جنگ و دعوا و دادگاه نیستم؟ از بچگی این چیه توی کاسه ام گذاشتی؟
از غیرش که باکی نیست، از پس، خودی چطور بربیام؟
ساعت پنج از همون نیم چرت پریدم و یکراست اومدم پای سیستم
بالاخره این آشنایی با قرآن بی‌فایده نخواهد بود وقتی مملکت اسلامی‌ست
یک هفته می‌دونستم یه جای قرآن در مورد مشکلم یه چیزایی خونده بودم ولی هرچی گشتم نبود
اما صبح بلافاصله در دومین صفحه سرچ قانونش رو پیدا کردم
این از همون حالایی بود که یکی بیدارت می‌کنه و خواب آلود می‌آرت این‌جا که یک صفحه برات بازکنه بده دستت
قابل توجه دوستان محترم که گاهی تیکه می‌اندازن که تو کار و زندگی نداری جز خدا؟
من که دنبال خدا نمی‌گردم. همه ما خودخواه تر از اونیم که به خاطر او یا غیر کاری بکنیم
حتا اونی که صبح تا شب پای ذکر و سجاده و دعاست هم برای بهشت بال‌بال می‌زنه
فقط از بچگی حال کردم داستانام به مدل ساحری خودم ردیف بشه نه با مدل همه
در نتیجه الان تازه کمی قوت قلب گرفتم از این‌که کلید گم شده پیدا شده
حالا باید یه وکیل گوش نبر پیدا کنم که اونم امیدوارم خود خدا اسبابش رو محیا کنه
من که دیگه جون ندارم این پله‌ها رو بالا و پایین کنم. فکر کنم همین حالا هم دارم از خستگی می‌میرم
توکل به فردا و صاحب فرداها

۲ نظر:

  1. با عرض معذرت اما بانو جان در مملکت اسلامی انتظار نداری که قوانینش از کتاب یهود درآمده باشد
    همه چیز بزرگ یا مقدس نیست
    حتا یک وکیل هم به سادگی پاسختان را میداده. چه نیاز به وحی و الهام و امداد غیبی دارد؟

    پاسخحذف
  2. در مورد وكلا بي انصافي مي كني!
    شما لااقل همه رو با يه چوب نرون!
    اين قانون نانوشته رو بعضي وقتا رعايت نكنيم بد نيست!

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...