۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

قصد، عاشقی



برخی از دوستان، نگرانم از آشفتگی‌های اخیر چنان برآشفتند که قصد کردن هرطور شده منو شفا بدن
ما که بخیل نیستیم بدن
ولی کاش از راهش قدم بردارن که منم به یه خیری برسم
البته تشخیص اطبا کاملا صحیح و برمنکرش لعنت
چندسالی فقط دادم
بی‌تربیت
منظورم عشق و انرژی محبت و رسیدگی بود. اما خودم از جایی تغذیه نشدم
باطریم که خورشیدی نیست همین‌طور راه برم و شارژ بشه. باید به یه‌جایی وصل باشم تا منم انرژی تازه بگیرم
در نتیجه اهل فن در صدد برآمدن منو عاشق کنن. حالا از کی و چطور می‌شه با قصد و تصمیم دل داد رو لابد اون‌ها بهتر می دونن
ولی تا جایی که یادم مونده، عشق به تدریج یا ناگاه حادث می‌شه. محصول حضور دوموجود در کنار هم
این دو موجود باید خیلی دلایل مختلفی داشته باشند تا یه روز به خودشون بیان و ببینن حالااگر هنوز عاشق نشدن
ولی از ظواهر امر پیداست امکان این حدوث بین‌ها موجوده
مثل آهن ربا جذب هم می‌شن و از فکر به هم رهایی‌شان نیست
ناخواسته و بی‌اراده رد هم را می‌گیرن و هم دیگه رو کم دارن
کسی دیگه‌ای را جایگزین نمی‌دونن چون به این مفهوم رسیدن که اون‌یکی یک آنی داره
این ها همه درونی و غیر ارادی‌ست
ولی اطبای گرام من معتقدند: این‌ها همه حرف مفته. تو بخواه تاعاشق بشی
تو خودت نمی‌خوای، بهونه می‌گیری، دنبال ایده‌آل می‌گردی . ............. از این حرف‌ها
خب شاید درست بگن. اما در این عمر مانده هنوز به لیاقت درک عشق نرسیدم؟
گرنه از این روابط هرکی هرکی که همه‌جا ریخته و زیر دست و پا موجوده
خلاصه که می‌شه با تصمیم عاشق شد؟
وقتی یکی رو بهم پیشنهاد می دن دیگه نمی‌تونم بگم : نمی‌خوام آقا بذاریدم خودم بهتر می دونم .
ذره‌بین‌ها از توی کیف‌ها بیرون می‌آد و روی سرم قرار می‌گیره که:
نکنه تو فکر کردی تافتة جدا بافته‌ای؟
- غلط کرده باشم .
من ژنی از پدر گرامم که فقط به مدل خودش دل می‌ده
یه‌موقع هم می‌بینی در همون دیدار اول می‌فهمم این پروژه راه می‌ده.
حالا شما اسمش را بذار شرطی شدن
آیا نباید این موجود تعریف شده و شرطی با مدل خودش دل بده؟
شاید هم راست می‌گن این ژن مرحوم ابوی خیال برش داشته، تحفه‌ای‌ست که حاضر نیست کسی را تست کنه
خب آخه پدر جان اینم اردور یا عطر اشان‌تیونه که تست کنم؟
یک انفجاری احساسی ناگاه و بی‌جا که به‌یکباره رخ می ده. چگلایش هم بعد از انفجار اتمی حرف اول را داره
البته برخی از اساتید هم بر این رای هستند که مادر آقای شوهر گرام بیست سال پیش بختم را در حمام جهودا بسسته
خب اگه این‌طور بود اینا که فکر کردیم در این بیست سال اسمش عشق بوده چیه؟
پس لطفا یکی اهل کیمیا
تا دیرتر از این نشده این طلسمم را در حمام جهودا باز کنه
تو هم فکر می‌کنی برای عاشق شدن کافی‌ست تصمیم بگیریم؟
یا کار از حمام جهودا بسته است؟

۱ نظر:

  1. عشق افسانه ای استکه در ذهن پرورده و آبدبده میشه ولی در واقعیت وجود ندارد . شما در جستجوی رویایی هستید که تا آخرین لحظه هم تعبیر نخواهد داشت . شاید حق با دوستانتان باشد . یک بار هم تصمیم بگیرید شاید اینگونه عاشق شدید

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...