۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

گناه کبیره



به‌قول گلی که چه راست‌هم می‌گه:
ما اگه بفهمیم ایی عشق رو خدا ساخته یا شیطون؟
تکلیف‌مون توش در می‌آد
می‌آی یه آرزوی عشقولانه بکنی، یهو یاد جهنم و ابلیس و گناه سیب و اینا می‌افتی
به‌کل از هر چی آرزو‌ست می‌ری
شاید مشکل من در همین نقطه است که این ارزو هیچ‌وقت برآورده نمی‌شه؟
چون هنوز قلبا باور ندارم که خواست ، عشق مقوله‌ای معتبر و مقدس‌ست
یا گناهی کبیره؟
برای همین در حساس‌ترین لحظات بی‌کسی هم جرات نمی‌کنم کسی‌ رو از خدا بخوام
زود به خودم تشر می‌ِزنم که
هوی دوباره یه چی نخوای بشه دردسر بیست برابر براش تاوان بدی همین کافی‌ست تا وارد رابطه‌ای بشم که قراره به سه چهار شماره حالم گرفته بشه چون قلبا به حقانیت عشق که هیچ، به حقانیت برخی شما پسران آدم ایمان ندارم یعنی نمی‌دونم دیگه کی رو ممکنه بشه شناخت یا براش مرزی تعریف کرد.

و چه بسیار کسان که به اعتبار امتیازات‌شون وارد مسیرم شدند و پادویی هم برازنده‌شان نیست منظورم به معنای حقارت برادران هابیلی نیست، سوی نظرم با قابیلیان است اونایی که وقتی اومدن کلی ذوق کردم که، این دیگه خودشه اصلا مگه ممکن این به این آقایی و با شخصیتی کسی غیر از خودش باشه؟

یا اونا که اولش انقده دلم رو بردن که به دو روز دوم نرسیده فکر می‌کردم، این چطور این همه سال بی‌من زنده مونده؟
همه اونا که هیچ وقت دوستم نداشتن و هر یک به دلیلی اداش رو در می‌آوردن رومئوهایی که چه شب‌ها زیر پنجره بالا و پایین نشدن و رد پاشون روی برف‌های پیاده رو حک می‌شد هیچ‌کدوم عشقم نبودن اما من به قدر همون کلک‌هایی که بهم زدید حال کردم
خلاصه که همیشه اول پل هوس و گناه شناور بودم وهیچ‌وقت
پام به زمین نرسید که لااقل حالش رو برده باشم
ممکنه اگر ته ماجرا شما تشریف نداشتید به ما وقت اضافه‌ای
چیزی داده بشه؟
منو باش که برای نبودن شما هم باز از شما تائیدیه می‌خواهم
بدونم کجا منو این‌طور سحر کردی
خیلی خوب می‌شه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...