۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

شب احیای من



وقتی بعضی هندی‌ها وارد تجربة غار تنهایی می‌شن، استاد توصیه می‌کنه بلافاصله شروع به تجسم و تعریف رویایی برای دوام آوردن در آن غار تاریک و بی‌روزن کنند
یک‌سال زمانی‌ست که شاکرد روزی قدری بادام و آب می‌گیره
البته ندرتا کسی تا پایان یکماه دوام می‌آره.
مثل چله نشینی ما
یادم باشه یه خاطره از چله نشینیم تعریف کنم
خلاصه اونی که پوست و رشته‌های اراده‌اش قوی بود ، پایان یکسال که بیرون می‌آمد برای خودش اهل و عیال و زندگی داشت
برای همین هم بعضی حاضر به خروج از غار نمی‌شن
ما که قرار نیست بریم توی غار و اینا .
قراره امشب رو در جهت احیای خودم تصمیمات مهم جدی بگیرم و با خدا پای میز مذاکره بشینم
اه
باور کن
همین حالا این حسین درستکار در برنامة بعد از افطار تشریح می‌کرد
خدا رو شکر این ماه رمضون فقط سی روزه
گفتند رمضان آمده
ماه خداست
گفتیم :
پروردگار لطف فرموده روزهای‌تان را در دفتر مشخص کنید تا ما بقی عمر را به زندگی بپردازیم
باید دید تا سپیده قراره چی بشه؟
گو این‌که اشاره فرمودند اصل موضوع شب بیست و سومه
نمی‌دونم کی حساب این ایام رو نگه می‌داره؟
که هیچ کدوم یک تاریخ مشترک نداره
مام می‌خوایم باور کنیم امشب خدا قراره سفرةرحمتش را بر فراز هستی باز و بتکانه
به دل‌های‌مان آرامش و صبوری
به راه‌مان روشنی، همواری
به مال‌مان، وسعت و فراخی
به دستمان بخشش و رحمت
به دل‌هامان شفا و از حسد دور
به باورهامان شیرینی و از بلا دور
پروردگارا شفای بیماران را در مقام اول ارادة امشبت رقم بزن
شفای دل‌های بیمار را هم از یاد مبر
آزادی فرزندان غرور آفرین و پرافتخار مامم را از اراده ات دور مدار
خدایا هرآن‌چه از ذهن من دور است
تو به‌یاد آر
مراهم نگاه کن


۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...