۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

جذبة بهشت





از بهشت می‌آم
باور کن، یه دوری توی بهشت زدم امروز و کلی حال کردم
وقتایی چلک هستم، پنج دقیقه یک‌بار ناخودآگاه ذوق می‌کنم و روزی خدا می دونه چند بار
دارم می‌رم، یهو سجده لازم می‌شم، سجده می‌کنم
با اشک شوق زمین را می‌بوسم و نگاهم دوباره با شعف با کوه و جنگل اطراف برمی‌گرده
بهش می‌گم: جذبه
یه حال خیلی خوبه که توانگار با چشم همون‌لحظه داری خدا رو می‌بینی
یه‌جور درک زیبایی بی حضور ذهن
وقتی با ذهن به چیزی نگاه می‌کنم، همون لحظه ذهنم داره کدهای شناسای اون چیز را تعریف می‌کنه
مثلا: مونالیزا. بلافاصله ردیف می‌کنه
می‌گن، تصویر خودش یا یه عبارتی بخش مونثش را کشیده
در لور و کار لئوناردوداوینچی
اهل ونیز. از این‌جا پرونده داوینچی باز می‌شه و اگر نگاهم را برندارم تا مرگ داوینچی رو می‌گه و می‌ره روی سر فصل بعدی
وقتی خفه است
من مونالیزا را برای اولین بار می‌بینم. تازه و می‌شه هردفعه نکته تازه‌ای درش یافت
مثل کتاب‌های کاستاندا که هربار مرور می‌شه کلی موضوع تازه درش می‌بینم که این همه سال ندیده بودم
چلک معمولا ذهن فکش می‌چسبه به زمین و به‌قدری موضوعات ناشناخته و تعریف نشده می‌بینه که نمی‌دونه راجع به کدومش چی بگه. اونم سخت در حال شناسایی‌ست
در نتیجه من بیشتر در سکوت درون به‌سر می‌برم
مثل تجربه کویر
هیچی نیست، خالی و یک دست.
نمی دونه چکار کنه، انرژی بالای محیط دم دهنش رو می‌گیره و تو می‌تونی اون‌جا با خود، برهنه‌ات روبرو بشی
با خدای درون
آه حالا بریم سر بهشت امروز
سر نماز ظهر وقت گفتن الحمداله الله رب العالمین، یهو چشمم افتاد به آسمون آبی. دلم ذوق کرد از آبی فیروزه‌ای‌ش و گفت: شکر که تو هستی
همون‌جا دوباره وارد جذبه شده بودم
ساده‌اش یعنی، در سکوت درونی آسمون را نگاه می‌کردم. پر از ذوق، اشکی به چشمم دوید و شور برم داشت و به خودم لرزیدم
به همین سادگی
نه بیشتر و در این لحظه تنها چیزی که حس می‌شه
روح همیشه ساکت درونی‌ست که از مرکز داره انرژی می‌گیره
برای همین هم فکر کردم، اصلا مهم نیست خدا رو چه شکلی فرض یا باور کنی
مهم یه شماره تلفن، یک کد، یک نشانی‌ست که تو براش تعریف کردی
با تمرکز به اون زنگ خدا به صدا در می‌آد
مهم قصد تواست که ارتباط با اوست
باقی بهانه است
دنیا را روزی قصد خالق بنا کرد و هر لحظه با قصد به پیش خواهد رفت
بهشت بودن تو در لحظة اکنون است

۴ نظر:

  1. بهشت بودن تو در لحظه اکنون است...

    از معدود حقایقیه که با همه وجود بهش ایمان دارم

    پاسخحذف
  2. ما از ذهن به خیلی راه ها پناه بردیم
    و بی ذهن
    اولاد پاک قصد، خدا هستیم
    که هنوز سیب نخورده
    نافرمانی نکرده
    و در بهشت زیست می‌کنه
    بهشتی که برای زیستن او خلق شد
    بهشت گمشده
    مدینة فاضله
    خداوند در قرآن می‌گه: من بهشت را چنان نزدیک به شما آفریدم که
    کافی‌ست کمی دست دراز کنید

    پاسخحذف
  3. و شاید ذهن معلول همان سیب است...

    پاسخحذف
  4. اییییییییییییییییییی ول
    سیب و ذهن یکی است
    سیب حوا همان ذهن مکاری‌ست که بر ما وارد شد
    مثل ویروس آنفولانزا خوکی و همه جد و جهد ما بر بیرون راندن این ویروس از وجودمان می‌باشد

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...