۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

تله انفجاری، ذهن



وقتی خوابت نمی‌بره، چه اصراری‌ست به خواب زوری؟
سیستم رو خاموش کردم به تخت رفتم و به جبران زاناکس‌های دیروز دارو نخوردم
در نتیجه خواب هم کمی دشوار می‌شه
وقتی بخوای به زور بخوابی، تبدیل به تلة انفجاری ذهن می‌شی که هر چی هراس و دلهره است به‌یادت می‌آره
یعنی خب اگه عشق داشتم، به اون فکر می‌کردم تا بالاخره خوابم می‌برد
اما در برهوت بی‌عشقی، هبوط آدم
تو مجبوری برگردی چراغ و سیستم و خودت را با هم روشن کنی و این‌جا بنویسی
تا حداقل کنترل ذهن به دست خودت باشه
نره محله‌های پرت ابلیس آباد، قم
نمی‌دونی که چه جای کوفتیه لاکردار و می‌مونه به قصه‌های بی‌بی درباره جهنم
خلاصه که اگر در دلی عشق وجود داشته باشه آرامش هم هست
وقتی آرامش نیست می‌شه تغییر کاربری زندگی تا مرگ

۲ نظر:

  1. zendegi ra be sadegie yek filme farsi begir
    eshgh o asheghi ham darad

    پاسخحذف
  2. من کدوم نقش باشم؟
    نقش اول؟ دوم؟ سیاهی لشکر؟

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...