۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

اول چرایی، عالم ، خودتی



فکر کن الان که این‌طوره، وقت مرگ چطوره؟
دهن من با لودر صاف شده و حالم به قدری خرا که نه خواب دارم و نه آرامش
یکی از یاران مسیح وقتی به سمت اورشلیم می‌رفتند با تردید از مسیح پرسید:
جایی که داریم می‌ریم، اگه ریختن سرمون، فرشته‌هات به دادمون می‌رسند؟
پندای منم این مدلیا زندگی می‌کردم؟
خیلی نمی‌شه گفت کی درسته یا کی غلط؟

اما مهمه که تلنگری خورده شده و چون هنوز پیام به تمام آشکار نشده
هنوز تحت تاثیر پس لرزه‌ها هستم. 

باید تصویر متوقف بشه بلکه بشه تصویر بهتری ازش دید
حال آدم در حال سقوطی را دارم که پیش از برخورد با زمین از ترس قلبش می‌ایسته
دیشب که نشده بخوابم. از ساعت کله‌پاچه هم بیدار شدم و هر چی زور زودم
چشم بستم و به خودم تلقین دادم که، تو گیج خوابی
اصلا پلکت باز نمی‌شه، بگیر بخواب هنوز خیلی زوده
اما چنان با هجوم واژه‌گان حالش بد می‌شه و قلبش می‌خواد بیاد توی دهنش که گویی عزرائیل پشت در ایستاده
بهتر دیدم از تخت بکنم و حواسم را به چای احمد عطری، صبح‌گاهی بدم
ولی به جان خودت خیلی حالم خرابه.
ممکنه یکی از این فرشته‌ها بیاد به‌دادم برسه؟
چند شبی‌ست از این جبرئیل خبری نیست. ذهن کوفتی هم خواب استیضاح شما رو می‌بینه
و با ابلیس هم‌دستی می‌کنه و بد جور اسیر شدم
نه پتو هست و نه چیزی که آتیش بزنم و با دود علامت کمک بدم
جان انگیزه‌ات برای آفرینش هستی، به دادم برسم
تو قراره چه کاره حسن زندگی من باشه؟

۲ نظر:

  1. همه زندگی ما به کشق رمز گذشت
    و راز شدیم
    آواز شدیم

    پاسخحذف
  2. شنیدم که منتظر است تا شما برایش تعریف کنید
    قرار است چکاره حسن زندگیتان باشد
    یا شاید شایعه باشد

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...