۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

توهم پشت سر




کفش‌هایم کو؟
چه کسی بود صدازد، سهراب؟
خدا می‌دونه چند بار به این نقطه رسیدم تا حالا
درست وقتی که دیگه تنهایی امونت رو بریده و قصد کردی راه بیفتی
به سفر بری
نگاهی تازه جستجو کنی، یا به تجربه‌اش بنشینی
درست وقتی از تاریکی داری شب کوری می‌گیری و یه روزنه پیدا شده
تو باز داری بهونه می‌گیری
کیف نیست. سوئیچ نیست برعکس ترانه قدیمی که می‌گفت
شمع کو ؟
گلاب کو؟
اون تنگ شراب کو؟
گل کو؟
شیشة گلاب کو؟
تو می‌تونی بری
اما پاهات یاری نمی‌کنه. در دلت ذوقی نیست
هیجان نداری. نمی خوای باور کنی کسی از هیچ کجا که تو بشناسی قرار نیست پیدا یا برگرده
واقعیت مسیر پیش روست
پس چرا راه نمی‌افتی؟
نکنه به عزلت عادت کرده باشی
تا نبینی ، نشنوی، نمی‌تونی کسی را به جهانت راه بدی
اما باز انگار کشش می‌دی تا یک خبری برسه، زنگی، صدایی، چیزی که برات مانوس و آشنا، دوست داشتنی
دلخواه باشه
گو این‌که اگر چنین کسی بود الان هم باید بود . نه غایب که تو چشم به راهش باشی
کفش‌هایم کو؟
چه کسی بود صدا زد ، شهرزاد؟
.
.
صبح خواهد شد
و به اين كاسه آب
آسمان هجرت خواهد كرد.

بايد امشب بروم.
من كه از بازترين پنجره با مردم اين ناحيه صحبت كردم
حرفي از جنس زمان نشنيدم.
هيچ چشمي، عاشقانه به زمين خيره نبود.
كسي از ديدن يك باغچه مجذوب نشد.

۳ نظر:

  1. به نظرم شما منتظر هیچکس نیستید و فقط دل سپردة تنهایی شدید
    اگر کور سونوری حتی میبینی از خودت دریغ مدار . زیرا که شاید آخرین بار باشد

    پاسخحذف
  2. شاید این آخرین نبرد تو در زندگی خاکی باشد
    شاید ساعتی بعد نباشی
    شاید باید ها را می‌شناسم دوست من
    دل حرف دیگر دارد

    پاسخحذف
  3. کسی که از آن تو باشد بانو.
    دو چشم منتظری که در راه تو باشد بانو.
    از کویت سربرندارد بانو
    تا وقتی چنین تنها
    دو چشم انتظارت
    بردر
    پشت سر نیست امیدی
    راهی
    پیش رو هست هرآن‌ چه برماست

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...