۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

آشتی کنان



می‌آی آشتی کنیم؟
خب معلومه. من با تو
من با هرکی که فکر می‌کنه ازم رنجیده
هر کسی یه نموره ازم دل‌خوره و وقتی به یادم می‌افته مثل ترشی قره قروت دهانش جمع می‌شه
اونی که یه وقت فکر می‌کرد دوستم داره و حالا دشمنم شده
اونی که یه روزی اشتباه فهمیده
همون سوء تفاهم‌ها که خیلی هم مده
یا اونی که یهروز وقتی که خیلی رفته بودم تو حس که خیلی حالیمه و بی‌شعوری‌م بدفرم و نافرم حالش رو گرفتم

یا با اونی که از خوشی روزگار یادم رفته سراغش رو بگیرم و اسمم رو در دفترش دیلیت کرده

اونایی که اگر عاشق هم نشدیم
می‌شد که دشمنم نباشیم
مثل دوتا دوست خوب
اونایی که از عهد قوم عاد و ثمود ازم دلخورن و هنوز منتظرا برم دست‌بوسی و انقده زیادن که نمی‌دونم کی به‌جا ازم دلخوره؟ کی نابه‌جا؟
چمی دونم هر کی که یه جوری حالش رو گرفتم
که الان با نبودش حال من گرفته است
یا اونا که با بی‌توجهی ازم دل‌شون تاریک شده
هرکی هر مدل دلخوری داره ببخشه به آگاهی خودشون و اشتباه من که
انسان را خدا جایزالخطا آٰفریده
جان مرام‌تون این انرژی های منفی را با انرژی‌های زلال مهر جابه‌جا کنیم . بلکه حال همگی خوب شه
من که الانه است بمیرم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...