۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

جهان رویا بینان



باید بگم امروز رو نمی‌دونم چه‌کاره‌ام؟
یعنی از صبح و بیداری چنان خنثی ول می‌زنم که نمی‌دونم امروز کدوم شهرزادم؟
باغبون؟ نقاش؟ مامان؟ نویسند ه؟ هیچی‌م پیدا نیست
به‌گمانم کالبد اختریم مونده دربعُد رویا
هیچ بعید نیست. این‌جا حتا ممنوع کردم وقتی خوابم کسی نگاهم کنه
چون همون کافی‌ست به‌یکباره بیدارم کنه و بدن انرژی وقت پیدا نکنه مثل کش برگرده به جسم
امروزم با صدای کوبیده شدن در آسانسور بیدار شدم و برای همین فکر نمی‌کنم
کالبدم برگشته باشه
کلی کار خونه کردم و هنوز گیج می‌زنم. انگار هنوز نیمه خوابم ولی چه کنم که دیگه با رویت خورشید هم نمی‌تونم بخوابم
البته بهتر از مواقعی‌ست که معلوم نیست در رویا کجا رفتم و چه کردم و با چه انرژی‌های بیگانه‌ای برگشتم
فعلا برم با یک دوش مشتی، انرژی‌های بیگانة جهان رویا رو از تنم با آب و نمک بشورم
بلکه در این فاصله یه چرت کوچولو باعث شد کالبد برگرده به جسم
فکر کنم الان نه این‌جام و نه اون‌جا
نه بیدارم و نه خواب. و غیبت کالبد می‌تونه اختیار امروزم رو به ذهن بسپاره و آوارة محلة بد ابلیس بشم
راستی سلام و صبح انسان خدایی‌ت بخیر
رنگین کمان مهرت همیشه مانا
ما بریم فعلا خودمون رو جمع کنیم تا کار دست خودمون و یا دیگری ندادیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...