۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

اول بز بیاری



اوه ه
این هیچ خوب نیست.
نمی‌دونستم تا یک‌شنبه تعطیلی اجباری داریم
با این اوضاع سفر می‌خوره به شلوغی و من هم که دنبال یه چوکه آرامش
در نتیجه مجبورم تا پایان تعطیلی صبر کنم
وگرنه تا بوق سگ
گوپس
گوپس
گوپس
همسایه‌های گرام براه و خواب هم برما بدبختای تنهای فلک‌زده حرام
خب بیدار بمونم چه کنم؟
اون‌جا دیگه تا یازده لالا.
سپیده نزده بلبل جنگلی آواز می‌خونه و تو از سپیده شرمت میاد
در بستر بمونی
یک دوش داغ و چای تازه و جنگل خدا
نمی‌دونم شاید هم بشه چهارشنبه رفت؟
ولی نه.
من هیچ عیدی تنهایی اون‌جا رو دوست ندارم
دم در هر خونه شش هفتا ماشین پارک و در خونه من خالی؟
نه حال نمی‌ده
منه احمق و خوش‌خیال رو بگو وقت ساخت به فکر اتاق دوماد و نوه هم بودم
نمی‌دونستم اون تنها نقطة آرامشی خواهد بود که معمولا به تنهایی بهش پناه می‌برم
مگر اعیاد و تعطیلات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...