۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

فرشته‌



اشکالی داره اگه بگم غمگینم؟
ناامیدی نه.
به فردا و آینده فکر نمی‌کنم، از کنونم غمگینم
نمی‌دونم چرا و چی باعث شد این‌همه عبورم سنگین و دشوار از آب در بیاد
وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم، کسی رو در فشار، حد خودم نمی‌بینم
می‌دونم خیلی‌ها و شاید همه اینو بهت می‌گن
ولی منم میگم به‌قدر کوپن خودم
تمام سال‌های پشت سر هم کار ندارم
در اینک سنگین و تلخ و غمگینم
خب این‌هم از دردهای انسانی بوده
و
هست و خواهد بودش
کار ندارم
برگردیم سر هست و خوبی‌ش فقط به اینه که
آینده رو تاریک و سیاه هم نمی‌بینم
فقط قدر، باقی‌مانده‌اش را نمی‌دونم
دنیا هم از اساس از ذهن ما آغاز می‌شه
و با مرگ ما
پایان می‌گیره
تو چرا یه معجزه‌ای
چیزی یا یکی از اون
فرشته‌هات که می‌گفتی رو
نمی‌فرستی یه کاری بکنه
خوبه نخواستیم نیل رو دو پاره کنی
ولی خب انصاف خودت گفتی اگر بنا بود فرشته در زمین زندگی کنه
نبی از جنس فرشته هم می‌فرستادیم


لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...