حداقل تعریف کن بینیم این من چیه؟
تو کی هستی؟
چطور میتونی در این جمع ضدین و جفتها؛ چنین یکه و تنها باشی؟
چه هنری داری با این همه فیس و افاده که وابسته تشویق و تائید غیر تو نباشه؟
مثلا تنهایی بلدی خودت رو جمع کنی و بگی : هستم؟
حرف گندهای که در زندگی زدی تاحالا چی بوده؟
چه کار بزرگی که کسی جز تو نکرده باشه؟
یا تو به این هستی چه هدیهای دادی؟
خب بگو این منه والا مقام کیست، بلکه مام احترامش بذاریم؟
نه که همون که تا یک هفته تنها میمونه میزنه به دنده منه بیچاره؟
یا اونکه اگه دیگران براش کف نزنن، وارد اغما میشه؟
تو همون منی هستی که برای چشمهای بیرون از خودت، ساعتها با اسباب بزکت بازی میکنی
نقاشی میکنی، خود سازی میکنی.
خب این همه برای کیسه؟
وقتی مهم تر از تو وجود نداره؟
خب یه چی بگو بلکه خفه خون گرفتم و تو هم رفتی بالای رف و هر روز یک عود جداگانه نذرت کردم؟
تو که انقده بزرگی و لایق تکبر و نخوت؛ بیرون از خودت چشم به چه راهی دادی؟
مگه غیر از تو کسی دیگری هم آدم هست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر