۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

وصلت قابیل در شرق عدن




وقتی قابیل، هابیل را کشت،
تبعید شد به شرق عدن، یکی از دختران زمین را شناخت و از آن‌ها فرزندی زاده شد که خشم خدا را برانگیخت
انسانی که دیگه کیفیت و کمیت انسان وقت آفرینش رانداره
من‌که نمی‌دونم، گناهش گردن اون‌که این فکر رو به‌سرم انداخته
غلط نکنم انسان تا نوح عمر هزار ساله داشت چون، بی‌ذهن بود
حالا این‌که چطور بابت قابیل ما رو نفرین کرد
ولی از آدم تا نوح همه هزار ساله عمر کردن رو سر در نمی‌آرم
گاهی عهد عتیق و جدید شبیه کتاب‌های هریپاتر می‌شه
در هم
بعد از اون وصلت نامیمون و نا مبارک
کار به نفرین و خشم و غضب الهی می‌رسه
انسان از عمر هزار ساله به صد و بیست سال تنزل پیدا کرد
همیشه فکر می‌کنم که:
ما که از آدم و حوا بودیم و هابیل و قابیل و قلو‌هاشون بچه‌های اول آدم
پس
دختران زمین و تداخل کیفیت از کجا اومد؟
می‌مونه اولادان بانو لیلیت که پیش از آدم و حوا به زمین تبعید شد و با ابلیس اقدام به تولید مثل کرد
شاید با یکی از دختران بانو لیلیت وصلت کرد؟
کرده دیگه.
پس این‌همه بدبختی و بیچارگی که ما از برخی انسان ها می‌کشیم مال چیه؟
همین اولادان قاطی پاتی شده بانو حوای تو سری خور، ذلیل و بانو لیلیت هفت خط
تکلیفت با پسران آدم پیدا ست، باید مراقب خودت باشی
با دخترانش نمی‌دونم باید چه گلی به سر گرفت که بعضی بد جور ذات لیلیتی دارند
امروز تلخم
تو هم فهمیدی؟
آره اساسی دنده شاکی‌ام گیر کرده




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...