۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

وا بده



در این ناجا، نمی‌دانم کجایم؟
در این بی‌جا نمی‌دانم کجایم؟
خب یه‌جور مغز هنگیه. البته فکر کنم. انگار ارتباطم با مرکز همه رقمه قطعه
از هر کانال و ماهواره که بگی سرک کشیدم
مشترک مورد نظر حال نمی‌ده
در دسترس باشه
حالا باز ما چه کردیم که ایی پشت به‌ما کرده؟؟
به‌خدا، به پیر، پیغمبر، استاد کار، متخصص، استاد تا شاگرد
نمی‌دانم
نمی‌دانم کجایم
و اگه بشه وا بدم به‌گمانم بشه باهاش به جای خوبی رسید
لاکردار چارچنگولی چارچوبة دروازه رو چسبیده و وا نمی‌ده
بپره
بپر و، وا بده
با چشم باز بپر.
فقط بپر
در پریدن امید معجزه هست
شاید این‌بار معجزش تو باشی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...