۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

خواستگاری



اگه چاره داشتم یه مدت در قدیم زندگی می‌کردم و هرچه امثال و حکم بود
به زر می‌نگاشتم
شنیدی؟ کدخدا رو ببین، ده رو بچاپ؟
ها. این حکایت مادری‌ست که دختر دم بخت توی خونه داره
معمولا هر از چندی یه عاشق سینه چاکی پیدا می‌شه که تا بخواد پریا کرک و پرش رو بریزه
این بیچاره‌ها از هر در و دیواری بالا میان
بلندترین و بهترین دیوار خانم والده است
بعد از او من
بهترین به‌خاطر موافقت و هم‌دستی با نوه‌ها
بعدی که می‌شه اصل کاری و مربوط به مراحل بالاتر، مال منه
نمونه‌اش نامة شاعرانه
که خیر بفرمایید غزلی، قصیده‌ای چیزی در این مایه‌ها از طرف یکی از همین شیفتگان که امشب با دست مبارک و لرزان تقدیم کرد. نازی.
خدا کنه واقعا راست باشه
من‌که چشمم از این پسران آدم آب نمی‌خوره.
باز پدرشون رو بیامرزه که هنوز عصر رنسانس را رعایت می‌کنند و به همون سبک سعی در دیدن دم مادر عروس می‌کنند. که البته بی‌تاثیر از فرهنگ کره‌ای و سریال‌ها نیست
والله آقا دروغ چرا، این پسر کره‌ای ها کلی دخترکان مارا دچار تحول و انقلاب کردن
که، یعنی چی این پسرای ایرونی........................ لاب لاب لاب. همگی می‌رن زیر سوال
در نتیجه مجبورن به روز باشن و خدا نگه‌داره کیم بوم سانگ یا سی هون که چار خط نامه‌نگاری
و دم مادر زن دیدن را یاد این نسل موجی ما داد
این موقع ها به‌قدری بامزه و شیرین می‌شه که یاد بچگی‌ش می‌افتم
بچگی‌هاشون
یادت باشه دو دختر دارم و در صورت لزوم در جایگاه مادر زن همیشه ایفای نقش و وظیفه کردم و می‌کنم
اما فقط همین خواستگاری اومدن خوبه
جدی‌تر که می‌شه من دلم می‌افته لرزه. حالا یکی بره بابای دختر و نامادری و عمو و عمه‌ها رو راضی کنه؟
این باباها نیستن.
ولی یه وقتی قراره باشن جو گیر می‌شن و تا پوست و
استخون یه بابا ازشون می‌زنه بیرون
که رگ‌های غیرت دو سانتی تورم پیدا کرده
آخرین باری که هرگز فراموش نمی‌کنم، پدر دخترا میدان محسنی رو بست تا به یه جوجه فکلی حالی کنه این دختره مال، منه
با دم من شوخی نکن که وگرنه می‌خورمت
خلاصه که با وساطت 110 داستان ختم شد
خب خدا پدرش رو بیامرزه هنوز این دیالوگ‌ها و نقش‌ها رو یادش هست
اگر سالی یک‌بار هم لازم بشه باشه، اساسی هست

نویسندة این متن یک‌بار از من ردی گرفته.
دوباره برگشته.
این‌دفعه می‌خواد از بالا شروع کنه، پس نتیجه می‌گیریم عاقل‌تر شده


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...