۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

عشق و شوکولات تلخ




این رو ببین چه با حاله؟

هنوز صبح نشده ولی از صبح می‌تونه پیام صبح بخیر هم باشه
گاهی فکر می‌کنم که یه توله سگ بیارم.
الان تونستم به کشف رمزش نائل بشم

دم تکون می‌ده و معصومانه و آشنا به چشمات زل می‌زنه و تو دلت براش می‌سوزه
بعد از نوازش و یا غذا دادن اون باز دم تکون می‌ده و تو از خودت احساس رضایت می‌کنی
مثل گرم و قیراطی که من برای کار کردن در طی روز تا شب دارم تا وقت خواب یه نخود از خودم راضی باشم
مثل احساسی که اجازه داد پالت رنگ و قلم‌موها رو بشورم و دیگه امشب و تعطیلش کنم
خب بعد ایی یعنی چه؟
می‌گن موقع ورزش مغز، مورفین ترشح می‌کنه
موقع افسردگی، یه چی دیگه
وقت ترس سم و وقت رضایت، چی؟؟؟
چی، تولید می‌شه که آدم خوش خوشانش می‌شه؟
مثلا اگه یه خروار شوکولات بخوری، یه جور لذت بهت می‌ده که جایگزین کمبود عاطفی می‌کنه
ای چشمم کف پا او کمبود عاطفی که با شوکولات رفع بشه
همون بهتر که تنها باشم و مثل همیشه شوکولات هم دوست نداشته باشم
ولی با نقاشی حال کنم. حرص که نمی‌خورم
لذت می‌برم
این اون چیزیه که تولید می‌شه
لذت
خلقت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...