۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

فقط بگو پخ



این‌که ما چی هستیم و چه می‌کنیم اختیاری‌ست که اخبار حدوثش را خالق زودتر دیده
اما انتخاب‌های در لحظه همه محصول شخص ماست و جناب ذهن و محلة بد ابلیس
وقتی می‌ترسم، زبونم بند می‌ره.
از بچگی همین‌طور بودم. بلدم در خشم فریاد بزنم و خشتک به‌سر خلق بکشم
فقط کافی‌ست غافلگیر بشم، از ترس می‌میرم و می‌ایستم مثل دور از جون جناب خر کتک می‌خورم یا حرف می‌شنوم
بعد که از موضوع کلی می‌گذره تازه یادم می‌افته چرا جواب ندادم؟ چرا لال بودم؟
باید می‌گفتم......... . باید زنگ می‌زدم صد و ده و .......... امشب شب شاهکار و فوق‌العاده‌ای سپری شد که بی‌شک بندهای زیادی از دست و پای ذهن زمینیم گسست
خدا کنه از این به بعد به ریسمان‌های الهی بند بشه؟
جناب ولیعهد در یک حملة غافلگیرانه از آسانسور پرید بیرون و بیخ دیوار دست به حلقم گذاشته و قصد مرگم داشت
من شوک می‌شم، حیرت می‌کنم.
همین مغزم رو هنگ می‌کنه و نمی‌تونم هیچ واکنشی نشون بدم
در اون لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کنم مال دنیاست و معجزاتش
این‌که بچه اشرف الحجاج بود و لای پر قو بزرگ شده اینه
وای به اون بدبختایی که به عمرشون یه لباس مرتب و نو نداشتن
یا کفشی که پا را از سرما محفوظ نگه‌داره
البته اکثر
اون‌ها در سختی و رنج مثل درخت تنها قد می‌کشن، رشد می‌کنند و از ابرها بالاتر می‌رن
و بچه ولیعهدها ها گشاد و مفت خور
بار میان
حالا تا ارث پدر هست هنوز که هست
ولی باب اطمینان با چهارتا نعره و غافلگیری دوتا دیگه هم بیاد روش که چه بهتر. این طرف که شب تاصبح معطله عزرائیل و یه پخ
مام می‌گیم پخ بذار سکته دومشم ما افتح کنیم





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...