خدا بخواد اینم از اون جمعههای باحال از آب دراومده
گفتیم این جمعه رو بیسر و صدا شروع کنیم ببینیم قیامت میشه؟
آخه امامزمان هم روز جمعه قراره تشریف بیاره
جمعه تعریف و صفتش باخودشه. جمعه است
مینویی
با اجازه همسایهها و خدا و چند صد هزار پیمبرش امروز تونستم تا ساعت دهنیم بخوابم
البته دیشب هم دیر خوابیده بودم . از جایی که در این ساختمان خوابیدن حرام اعلام شده
ما هم به ساعت بچههای طبقه بالا بیدار میشیم
چشممون دراد میخواستیم ساعت هشت شب خوابیده باشیم. از همین رو
خواب امروز حسابی چسبید. بعدهم که بساط قورمه سبزی شب و نظافت و گل ها و ......... اینا شد نماز
از اون به بعدم سایت عاشقانه ورق زدم و با موزیکهای دیشب
کلی حال کردم و همه باید بشه یک cd برای مراسم عصرانة جمعه
راستی چه برفی اومد
جووووونم دلم خنک شد.
به امید جهانی که درش دغدغة برف و آب و گرما سرما نباشه
البته نه اون دنیا.
خواستم یه آرزویی کرده باشم.... شما نقطه چین فرض کن و هر چی دلت خواست آرزو کن
عصر جمعه نیلوفری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر