وای چه روز خسته کننده و کوفتی
تو اگه هربار که بناست به دیدار وکیلی بری و هربار
یهبلایی به سر ماشینت بیاد، تو باز اصرار داری که کار را به همان وکیل بدی؟
دروغ چرا من:ه یه نموره اینطورم. آره؟
خب. آره دیگه به من میگن زن ایرونی ناب و خالص
پر از خرافات و توهم و ذهنیات عجیب و غریبی که زندگیش رو با خودش به هر سو میکشه، جز به سمت منطق
خجالتش با من مهم نیست. خب از اول چپ اندر قیچی بهدنیا اومدم
خلاصه که دارم از خستگی میمیرم و تازه اومدم خونه با یک بار نه یک خروار مواد پروتئینی که باید
بسته بندی بشه و بره یخچال
خلاصه که اجالتا غروب و شب همگی بخیر تا بزودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر