هر چی میکشیم عذاب روح ماست
عذابی که شاید هزارهها در ژنی حمل و پس از آن عذاب زندگی که در حال گذر و تجربهاش هستیم
زخمهای کهنه، وامونده، درمونده، ترسهای کودکی تا حالا همه و همه بارکدهایی شده برای رنج ما بر زمین
برخی از این اطلاعات و ترسها ژنی و طی نسلها به ما رسیده. مثل وحشت از نبود آذوقه و زمستان که یک ارثیة زراعتیست
یا ترس از گرسنگی و عدم امنیتی که برخی از گذشته و برخی از خاطرة دورة جنینی
مثلا پریای من، عاشق فضای بسته و نیمه تارک و سقف کوتاه
این همه آدرس رحم و خاطرة دورة جنینی یا عصر طلایی آدم در تجربة زمین
لوحهای که در عراق یا شام قدیم کشف شده مربوط به چند هزار سال پیش و باز درآن از عصری ذکر شده
که از آن در هیچ انسانی خاطرهای نیست.
مگر دورة جنینی یا توقف در الست. از این یه قسمتش هنوز خیلی سردر نیاوردم ولی سعی می:نم سر در بیارم که پیش از تولد کجا بودم؟
ما معمولا به بعد از مرگ فکر میکنیم
بعدش چی میشه؟
کجا میریم؟
تمومه؟
یا
ادامه داره؟
ولی به اینکه از کجا آمدیم و برای چه؟ کاری نداریم
در حالیکه آنچه که در اکنون تجربه میکنیم بخشی از تاثیرات گذشته بر روح ماست که باید برداشته و ترمیم بشه
ترسها، عدم باور، عدم امنیت، نگرانی اقتصادی، فحشا، .................... همه آنچه که دلیل به تفکرش نداریم ولی در ذهن ما رژه میره
فکر نمیکنی اضافه باشه؟
با این:ه هزار ساله بر ضعفهام کار میکنم. هنوز او ووووووووووه اگه بدونی چقدر برای خودم ناشناس هستم
شاید بهقدر
کهیعص
یا
الم
حم
طسم
الر
المص
عسق؟؟؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر