۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

از سریال تا سینما




وقتی جذب یه سریال تازه می‌شی، دلت می‌خواد کاش می‌شد همه‌اش را تا ته می دید و می‌فهمیدی آخرش چی می‌شه
برای همین که سریال پی‌در پی و جذابه. تو هر شب راس ساعت انتظار می‌کشی به یک جواب تازه برسی
یه اتفاق نو، یک صحنة جدید
که برات هیجان داشته باشه
بعضی از این هم فراتر می‌رن و برای این زمان کلی هم تنقلات دورشون می‌چینن
خلاصه که سریال هر شب پی‌گیری می‌شه تا قسمت آخر
فرداشب هم کمی خماری
تا سریالی دیگه

اگه دوباره همان سریال پخش بشه دیگه تمایل به دیدنش نیست
چون
یک‌بارآخرش رو دیدیم
مثل پایان یک عشق
اونم اولش همین‌طوری شروع می‌شه
همه چیز جدید و کنجکاوی برانگیزه
وقتی شامل مرور زمان شد، می‌شه فیلم سینمایی
اما فیلم سینمایی
برای ارسال اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان بیشترین استفاده می‌شه
خیلی زود اولش آخرش رو فهمیدی و تموم می‌شه
حالا
چطور رابطه‌هامون مثل فیلم دیدن مونه؟
یا در یک سریال افتادیم که هی خوش‌گل مزه‌است و تو می‌خوای بدونی بعد چی می‌شه
یا به فیلم سینمایی رسیدیم
اول فیلم سالن رو ترک می‌کنی،‌می‌فهمی این فیلم باب سلیقه ما نیست
یا خودت رو با گوش دادن به حرف‌های اطرافیانی که به وضع تو گرفتار شدن سرگرم می‌کنی
و چشم به پرده می‌دوزی
یا تا آخرش رو حدس زدی و می‌دونی چی می‌شه
اما از پول بلیت حیفیت می‌آد بذاری بری
به هر حال وقتی وارد شدی می‌دونی بزودی تموم می‌شه
ولی تو دلت نمی‌آد سالن را ترک کنی
می‌خوای با این سبک‌های تازه سر در بیاری بالاخره آخرش چی می‌شه؟
بهتر نیست وقتی وارد سینما می‌شیم ازش انتظار سریال پی‌در‌پی نداشته و نه خود و نه طرف دیگه رو به رنج نندازیم؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...