۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

رکب خوران در زمین



راستی یه چیزی
می‌شه بگی منظورت از اینا چی بوده؟
س 81 تکویر
در آن هنگام كه خورشيد در هم پيچيده شود، (1)و در آن هنگام كه ستارگان بى‏فروغ شوند، (2)و در آن هنگام كه كوه‏ها به حركت درآيند، (3)و در آن هنگام كه باارزش‏ترين اموال به دست فراموشى سپرده شود، (4)و در آن هنگام كه وحوش جمع شوند، (5)و در آن هنگام كه درياها برافروخته شوند، (6)و در آن هنگام كه هر كس با همسان خود قرين گردد، (7)

اینا که گفتی یعنی چه؟ نکنه یعنی همونا که اون پایین بهت گفتم؟
؟؟؟؟؟
انگاری راست راستی وسطاش خسته شدی و از یه‌جا گفتی نباش و تصاویر داره از برابرت محو می‌شه
و می‌مونی تو حیرت پشیمونی از اون‌چه بنا کردی. حیرت ناب و خالصی که بی‌شباهت به پریدن از یک کابوس و خوردن لیوانی آب خنک و گوارا نیست
انگاری تهش بگی :
خوب شد تموم شد. حالم بد شده بود
اینا چه جور جونورایی بودن؟ !
به منه خدا هم گیر داده بودن
نه که، دوره آخر زمون شده؟
کی می‌خواستم اینا این‌جوری در بیان؟

همینه دیگه؟
اون وقتی هم که قابیل و تبعید کردن شرق عدن و با دختر زمینی زاد و ولد کرد. باز کُپ کردی و گفتی:
دیگه لیاقت ندارین

به دل‌تون می‌ذارم عمر هزار ساله.
ولی اگه درست یادم باشه، در عهد عتیق فرمودید که از هزار به صد بیست تقلیل پیدا کنیم
اشارهای به میانگین سنی کنونی که نداشتی هیچ. وسطاش هی دبه هم نمودی.
یه دفعه سر، این‌که چرا سیب خوردی؟
برید گم‌شید بیرون از بهشتم
گم هم که شدیم باز دلت خنک نشد.
عمرمونم کم کردی.
ذهن دارهم که شدیم.
به عبارتی ما از عالم و آدم و خدا و ابلیس جمیعا رکب خوردیم؟
هان؟
منم اگه هر روز با دخترا این‌طور کنم، حتما میرن با یکی دیگه زندگی می‌کنن و اسمم نمی‌آرن
تازه من اسمم هست، بانو مادر
شما که خدایی اینا برات اُفت کلاس نمی‌آره؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...