پناه میبرم بهخودت که حکمت ورای تصور ما از معنای عظمت است
امروز آزاد شدم از هفت که نه از هفتاد و دو بند
و یک عمر اسارت به زنجیر خانموالده و جناب ولیعهد
بالاخره تموم شد
همه چیز به بهترین شکل و همانطور که به صلاح و خواستهام بود پایان گرفت
امروز ساعت 9:30 دقیقة صبح جلسه تقسیم مدنی داشتیم
بین من و جناب ولیعهد
و بالاخره امروز پایان همة استرسهای قانونی شد
سهم من از سهم ایشان جدا و از این به بعد هر کی تکلیفش با خودشه
حالا من میرم
کاری که سی سال پیش میخواستم انجام بدم و وقتش نبود
بالاخره شرایط گذار از این خاک پدری فراهم شد تا بال دربیارم
و جای دیگه شروعی دوباره رو تجربه کنم
باید از همه سادهگیها و توکلم
از همه باوری که از خودت درم نهادی قدردانی کنم
که بار کج هرگز به مقصد نمیرسه و اهریمن همیشه روسیاه است
خدایا متشکرم که نذاشتی کار احمقانهای بکنم و بدون صرف هزینه وکیل و ...... رسیدیم اونجا که از اول میخواستیم
خدایا برای حضور همیشه و هر لحظهات کنارم و در زندگیام
سجدة شکر برم واجب
چه خوبه که تو هستی حتا اگر هیچ کس پشتم نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر