۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

تو همین مایه‌ها



راستش دروغ چرا؟
آدم باید آدم باشه و احساس داشته باشه و دلش با یه چیزایی بلرزه
وگرنه نه گمانم اسمش آدم باشه.
می‌شه یه آدم ماشینی یا یه چی تو همین مایه‌ها. اگه این‌طور نبود اسماعیله سربازانشون رو اخته نمی‌کردن
آدم اخته نه می‌ترسه، نه وابستگی داره و نه عاطفه
وقتی کاری رو مدتی نکنی. بهش فکر نکنی و هر روز ازشش دور و دورتر بشی
یه چی می‌شی تو مایه‌های آدم اخته
یادت می‌ره تو هم انسانی، پر از حس خواستن، دوست داشتن و دوست داشته شدن
و چه بد می شه آدم بی عاطفه نفس بکشه
فکر کنم منم دارم به وضعم خو می‌کنم و ترس‌هام رو چنان بغل گرفتم که داره
دلبستگی از یادم می‌ره
دوستش ندار
هیچ هم دوست ندارم
الان هم از وسط سریال بلند شدم تا پیش از ترکیدن بغض گلو سوزم
این‌جا بگم
کاش می‌شدسراز پنجره بیرون و فریاد کنم
آی جماعت دلم پوکید از تنهایی
شما شادید؟
خوش بحال‌تون
شاد باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...