خدا وکیلی چه عصر باحالی
هر کی این باحالی رو نگیره از کفش رفته
یه موزیک توپ گوش میکنم که رنگ خوبی به عصرم بخشیده
موسیقی صوت الهیست
حیف در زندگی دایم جریان نداشته باشه و بهجای ریتم با صداهای ناهنجار بیرونی درگیر بشیم
گو اینکه اینجا از زیبا ترین موسیقی پس زمینه برخورداریم .
صدای گنجشکهای خیابون بهار که یه صد سالی هست بین این درختای بلند و قدیمی زندگی میکنند
باور کن کاج ساکن حیاط پایین، طبق شناسنامه شهرداری صد سال رو رد کرده
خلاصه که عصر همگی نرم و جاری و زیبا
همانطور، دلخواه
همگی خسته نباشیم که من چشم فلک رو کور کردم با این درس خوندنم
صبح پریا یه جور از لای در نگاهم کرد که تهش خوندم
که، چه حوصلهای؟
انگار قراره حالا حالا ها باشه؟ نه اینا رو از خودم و بدجنسیم اضافه کردم
ذهن ناقلای من
خلاصه که فلانی
خودت باید بدانی.
این ثانیه های باارزشس که بیهوده داره میره وقت رفتن بقدری باارزش میشه که نگو
پس تا هستیم حالشو ببریم یا نه؟
ببریم
رنگین کمان مهرتان مانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر